63183
1400/10/15     11:46
معرفی کتاب

خودآموز نوشتن از هنر

هدف این کتاب آن است که راهنمایی برای مبتدیانِ نویسندگی در حوزه‌ی هنر ارائه دهد و شاید بتواند برای نویسندگان باتجربه نیز همچون یک دوره‌ی بازآموزی مفید عمل کند.

برجسته‌ترین کاری که بشر تاکنون در این جهان کرده این است که چیزی را ببیند و سپس آنچه را دیده، به زبانی ساده بیان کند. (جان راسکین ۱۸۵۶)

هدف این کتاب آن است که راهنمایی برای مبتدیانِ نویسندگی در حوزه‌ی هنر ارائه دهد و شاید بتواند برای نویسندگان باتجربه نیز همچون یک دوره‌ی بازآموزی مفید عمل کند.

ضرورت نوشتن از هنر چیست؟ یک «هنر-نوشته» چه می‌تواند بگوید که یک اثر هنری به‌خودی‌خود نمی‌تواند؟ منتقد، سوزان سانتاگ از دهه ۱۹۶۰ بر آن است که: «اکنون باید هدف هر نوع متن و یادداشت درباره‌ی هنر این باشد که اثر هنری را برای ما واقعی‌تر کند نه برعکس.» و این می‌تواند نقطه‌ی شروع خوبی باشد.

اولین قانون هنرنگاریِ خوب شاید کوشش صادقانه برای بازتصویرکردن اثر هنری به شکلی معنادارتر، لذت‌بخش‌تر و واقعی‌تر برای خواننده باشد، با افزودن «چیزی بیشتر و بهتر» به هنر (و زندگی) که فاقد آن است.

اساساً چرا این حجم از متن هنری تولید می‌شود؟ معمول‌ترین دفاع از نگارش هنر معاصر، خواه نقادانه باشد یا نه، آن است که هنر جدید بدون کمک یک توضیحِ نوشته یا گفته‌شده نامفهوم می‌ماند. منتقد و فیلسوف فقید آرتور سی دانتو می‌گوید:«وظیفه‌ی من به‌عنوان یک منتقد فراهم آوردن بافتاری است که خواننده برای برداشت بیشترین بهره از هنر بدان نیازمند است.»

اگر تنها یک دلیل مهم برای یادگرفتن نگارش درست درباره‌ی هنر وجود داشته باشد این است که هنرِ خوب لیاقتش را دارد و شفاف و دقیق نوشتن از هنر می‌تواند مواجهه با آن را بسیار بهتر کند.

>> اگر قرار است تنها یک توصیه از این کتاب را آویزه‌ی گوشتان کنید بهتر آن است که دقیق باشید.

موشکافی و دقت، کمترین دِینی است که هنرنگاران در قبال هنر و خواننده به گردن دارند.

گیلدا ویلیامز نویسنده کتاب کتاب خودآموز نوشتن از هنر سه وظیفه بر گردن هنرنگاری معاصر می‌گذارد که در عین سادگی و بدیهی بودن در عمل نیازمند اشراف به حوزه‌های مختلفی چون مبانی بصری هنر، تاریخ هنر، فلسفه‌ی هنر, تاریخ رویدادهای معاصر و معضلات پیش روی انسان معاصر است. طرح این سه پرسش در واکنش به اثر هنری؛ این چیست؟ چه معنایی دارد؟ و درنهایت خُب که چی؟ حاکی از نوع نگاه ویلیامز به هنر معاصر است. او از نویسنده توقع دارد به خواننده توضیح دهد که درباره‌ی چه چیز قرار است صحبت کند. پس بر بخش توصیفی نقد یا مرور تأکید می‌کند. دیگر آنکه منتقد باید بتواند تفسیری از چگونگی حمل و انتقال معنا به‌واسطه‌ی فرم اثر ارائه دهد. همین واجد معنا بودنِ اثر هنری معاصر است که منجر به سؤال سوم ویلیامز می‌شود. ویلیامز از یک اثر هنری معاصر انتظار دارد که غایتی خارج از خود و در ارتباط با جهان داشته باشد. او به دنبال ضرورت تولید اثر است. می‌پرسد این اثر در مقیاس بزرگ‌تر به چه درد جهان می‌خورد؟ اندیشیدن به معنایی که اثر تولید کرده چه اهمیتی برای اکنونِ بیننده دارد؟ برای ویلیامز اثر هنری معاصر نمی‌تواند بدون مسئله باشد. نمی‌تواند خود غایت خودش باشد و نمی‌تواند حامل معنایی هرچند جزئی و معمولی، نباشد. اگر این‌گونه باشد اساساً منقد هم چیزی برای تفسیر ندارد. همین مطلب یادآور می‌شود ‌که متن مکتوب قرار نیست معنایی بر اثر بار کند که دربردارنده‌ی آن نیست. بلکه آن‌چنان‌که ویلیامز از سوزان سانتاگ نقل‌قول آورده: [«اکنون باید هدف هر نوع متن و یادداشت درباره‌ی هنر این باشد که اثر هنری را برای ما واقعی‌تر کند نه برعکس.» و این می‌تواند نقطه‌ی شروع خوبی باشد.]

کتاب خودآموز نوشتن از هنر

کتاب دوجلدی «خودآموز نوشتن از هنرمعاصر» از مجموعه کپسول هنر معاصر

“نگارش هنری خوب از این آگاهی بر می‌آید که هنر محمل معنا است و پس نیازی به حقنه‌کردن معنا به آن نیست، تنها باید آن معنا را کشف کرد، از آن لذت برد و به کلام ساده و روان بیانش کرد.”

در جلد اول “خودآموز نوشتن از هنر معاصر” بیشتر درباره‌ی کلیاتِ چگونه نوشتن در حوزه‌ی هنر خواندیم. اما در جلد دوم با شیوه‌ها و بایدها و نبایدهای نوشتن در قالب‌های مختلف این حیطه از منظر گیلدا ویلیامز – مدرس، نویسنده و منتقد هنر- آشنا می‌شویم.

خانم دکتر گیلدا ویلیامز از سال ۲۰۰۸ در کالج گلداسمیتز دانشگاه لندن تدریس می‌کند و برای مجلات بسیاری از جمله آرت مانتلی، فریز، گاردین، برلینگتون و سایت اند سَوند مطلب نوشته است.

کتاب خودآموز نوشتن از هنر

در این مجلد -که توسط نشر آوام‌سرا چاپ و منتشر شده- علاقمندان می‌توانند با قواعد نوشتن انواع قالب‌های مورد استفاده در شرح و نقد هنر آشنا شوند. از جمله : مقاله‌ی آکادمیک، متن‌های تشریحی مثل مقالات خبری کوتاه، متن خبرنامه، کاتالوگ حراجی، و یا تنها یک متن تشریحی کوتاه برای یک هنرمند یا تک اثر…، همچنین متون ارزیابیک مثل مرور (برای روزنامه یا وبلاگ، درباره‌ی کتاب یا نمایشگاه هنری)، جستار کاتالوگ برای یک یا چند هنرمند، و نیز قالبی که بسیار مورد بحث و محل گفتگو است؛ استیتمنت هنرمند! در این بخش نویسنده بیشتر به این می‌پردازد که برای نوشتن یک استیتمنت خوب چه کارهایی نباید بکنیم و در مجموع بر این تأکید می‌کند که یک استیتمنت گیرا و درست باید خواننده را به کار شما علاقمند کند و او را گیج  و دلزده نکند. ویلیامز به هنرمند یادآور می‌شود که”خواننده می‌خواهد صدای یک آدم واقعی را از پشت اثر بشنود و بفهمد چه چیزی این اثر را زنده و یکّه، و نه صرفاً قابل دفاع، ساخته است. “

پس از این‌ها نویسنده در بخشی ویژه نمونه‌هایی از قالب‌های نوشتاری مختلف را – از خبرنامه، دیوارنوشته و مرور مجله‌ای تا استیتمنت خود هنرمند- درباره‌ی آثار یک هنرمند مشخص -سارا موریس، نقاش و ویدیوآرتیست امریکایی متولد ۱۹۶۷- در کنار هم قرار داده و بر نکات کلیدی هریک انگشت می‌گذارد. به این ترتیب نویسنده بخوبی کاربرد دستورالعمل‌های کل کتاب (جلد یک و دو) را به خواننده نشان می‌دهد و به او کمک می‌کند تصویری عملی و واقعی از این آموزه‌ها به دست بیاورد.

“خودآموز نوشتن از هنر معاصر” راهنمای خوبی است برای هنرنگارانی که می‌خواهند متنی مستدل، مبتنی بر اصول هر قالب نوشتاری و از همه مهمتر شفاف و قابل درک برای خواننده‌ی علاقمند به هنر بنویسند.

امید که این کتاب برای فعالان این حوزه مفید باشد و مورد استقبال هنردوستان قرار بگیرد.






منبع خبر : مجله هنرهای تجسمی آوام/نوشته‌ی گیلدا ویلیامز | ترجمه‌ی سحرافتخارزاده
نظرات

نظر شما