اندیشه در عکاسی مستند اجتماعی عنصری نیست که یکروزه پدید آید. در مرحله اول عکاس باید دغدغه های اجتماعی داشته باشد، حال این دغدغه ها میتوانند منطقه ای، ملی یا جهانی باشند. با توجه به دایره دغدغه عکاس، وسعت دید او نیز افزایش مییابد و اندیشه های جهان وطنی و نگرش یکسان به انسانها را در ذهن خود پرورش میدهد. مرحله دوم مطالعه است، چه به صورت کتابخانه ای و چه به صورت میدانی در ارتباط با جغرافیایی که موضوع عکاس در آن رخ میدهد. بسیاری از عکاسان مستند اجتماعی در رشته های علوم انسانی تحصیل کرده اند و پایه ی مطالعاتی که نیاز عکاسی مستند است را گذرانده اند. مطالعه کتابهای حوزه جامعه شناسی و علوم سیاسی میتواند درک درستی از نحوه اداره کشورها، وضعیت رفاه مردم و روابط داخلی و خارجی را به عکاس بدهند. هم چنین این سلسله کتابها میتوانند مشکلات را ریشه یابی نمایند و راهکاریی هرچند ایده ال را با توجه به تاریخ ملل پیشین ارائه دهند. بسیاری از عکاسان مستند اجتماعی با توجه به سیاستهای ثابت یا در حال تغییری که در یک کشور یا منطقه وجود دارد، موضوعات عکاسی را انتخاب می نمایند. بسیاری از عکاسان مستند و خبری در هنگام تغییر و تحولات سیاسی همچون انقلاب در یک کشور یا منطقه به آن ورود میکنند، زیرا انقلابها یا جنگها بخش مهمی از تاریخ هر جغرافیا می باشند که باگذشت زمان عکسهای آنها را ماندگارتر و ارزشمندتر میکند.
عکاس مستندی که کتابهای علوم انسانی را مطالعه کند و همزمان با این مطالعه از موضوعاتی در راستای رویکرد و اندیشه خود نیز عکاسی نماید، در بلند مدت مالک خط فکری مختص به خود خواهد شد. خط فکری به مسیر کاری عکاس جهت میدهد و او را در تولید عکس ثابت قدم مینماید. در نتیجه انرژی، وقت، مطالعه و تولید عکس در یک راستا قرار میگیرند و این سبب پیشرفت و ماندگاری عکسها پس از گذشت زمان میشود. در ادامه اندیشه و خط فکری چند عکاس مستند مورد بررسی قرار می گیرد.
سباستیائو سالگادو (1944)، عکاس برزیلی، او دارای مدرک دکتری اقتصاد است. سالگادو در مورد مدیریت پول در جهان مطالعه کرده و معتقد است که سوء مدیریت در منابع مالی سبب ایجاد قحطی در کشورها میشود. بخش اعظمی از عکسهای ماندگار سالگادو در مورد قحطی ها و سومدیریت هایی است که در جهان به خصوص در افریقا رخ داده. بیشتر موضوعاتی که سالگادو برای عکاسی انتخاب نموده کمتر شخصی بدان پرداخته و به عبارتی دیگر، موضوعات یگانهای بودهاند. محتوایی که از طریق دغذغه شخصی عکاس انتخاب شده، همراه با ساختار بصری پیچیده از جمله ویژگیهای عکسهای سالگادو می باشد.
عکس از مجموعه قحطی اتیوپی، سباستیائو سالگادو
جیمز ناکتوی (1948) عکاس خبری و مستند آمریکایی تحصیلات خود را در رشته علوم سیاسی و تاریخ هنر به پایان رسانده است. او معتقد است که رسانه های دولتی و ملی تصویری صحیحی از جنگ را انتشار نمیدهند و تصاویر عکاسان مستقل و تصاویری که از اخبار شبانه از جنگ منتشر میشوند، دو روایت متفاوت از جنگ است. ناکتوی بدین دلیل در تلاش است، که چهره واقعی از جنگ که عامل تخریب و ویرانی و مرگ است به نمایش بگذارد و با این روش افکار رجال سیاسی و افکار عمومی جهت دهد و مانع جنگ افروزی و یا ادامه جنگ شود. چنین رویکردی را ضد جنگ می نامند. این خط فکری سالها است که در اندیشه ناکتوی وجود داشته و سبب شده که در بیشتر جنگهای دهه های اخیر به عنوان عکاس حضور داشته باشد و تصاویری از آن را در قالب آژانس، نمایشگاهها و کتابها به نمایش بگذارد.
نگرش به عکاسی جنگ میتواند گرایش های متفاوتی داشته باشد. مثلاً یوجین اسمیت جنگ را احمقانه میخواند، طبیعتاً چنین نگاهی به جنگ عکسها او را متفاوت از دیگر عکاسان میکند چرا که اکثر عکاسان سعی دارند فداکاری های سربازهای ملی خود را نشان دهند. برخی عکاسان رخدادهای بعد جنگ را پوشش می دهند همچون ارنست هاس که روایتی از بازگشت سربازان و اسرا بعد از جنگ داشت. در ایران نیز عکاسان مستند گرایش جنگ با خط فکری ثابت فعالیت داشته اند، مهدی منعم از جمله عکاسانی بود در زمان جنگ عکاسی میکرد و بعد از جنگ هم زندگی افرادی که با معلولیت های حاصل از جنگ کشمکش داشتند را در قالب کتاب دو جلدی با عنوان قربانیان جنگ منتشر کرد.
از مجموعه قربانیان جنگ، مهدی منعم
استیو مک کوری عکاس امریکایی مجله نشنال جئوگرافیک و آژانس مگنوم اندیشه جهان وطنی دارد. برای او انسانها با هر رنگ، پوست، موقعیت و جغرافیایی مساوی هستند. او برای عکاسی زندگی روزمره را انتخاب مینماید. وی از طریق مجموعه عکسها تلاش دارد که احساس و نیازهای انسانها را به هم نزدیک جلوه دهد. چنین اندیشه ای سبب شده است که مک کوری در سفرهای پیاپی که به کشورهای مختلف داشته از عوامل و سبک زندگیهای مشترک عکاسی کند و آنها را در مجموعه عکسها بگنجاند. در نتیجه در قالب مجموعه عکسها اندیشه جهان وطنی مک کوری آشکار می گردد.
با توجه به معرفی چند عکاس مستند آشکار میگردد که همان مقدار که خط فکری در عکاسی اهمیت دارد و میتواند چراغ راه عکاس باشد، نداشتن خط فکری در جهت مقابل قرار دارد. عکاسی که خط فکری ثابتی نداشته باشد ایدهای متفاوت نیز برای عکاسی ندارد فقط موضوعات ساده روزانه را فقط میبیند. ایده فکر اولیه است و ایده های عکاس نشات گرفته از نوع نگاه او به اجتماع است. ایده عنصری نیست که به عکاس الهام شود بلکه عکاس در حین مطالعه و پژوهش های که انجام میدهد به ایده های مختلف دست مییابد و با سنجش ایده ها، موضوعاتی که در راستای اندیشه، رویکرد و خط فکری اوست را انتخاب میکند. خط فکری سبب میشود که ایدههای در یک راستا باشند نه هر ایده از یک سو به ذهن عکاس ورود کند و در بلند مدت سبب پراکنده کار کردن عکاس گردد.
فقدان خط فکری سبب میشود، عکاس تصاویری سطحی تهیه نماید و نگاه تکراری و ساده به موضوعات داشته باشد. یکی از بزرگترین چالشهای عکاسی ایران نداشتن خط فکری است، در نتیجه نگاهها به مسائل اجتماعی و فرهنگی سطحی میباشد. به عنوان مثال زمانی که حادثهای همچون سیل و زلزله رخ میدهد، بخش اعظمی از عکاسان به منطقه وارد میشوند اما عکسهایی که از آن موقعیت بدست میآید، بجز نام عکاسان تصاویر کاملاً مشابه یکدیگر هستند. آشکار است که عکاسان مستند و خبری پیش از ورود به منطقه هیچ اندیشهای در قالب ساختار محتوای و بصری در مورد تهیه مجموعه عکس از آن حادثه در ذهن ندارند. عکسها فقط گزارشی سطحی از موضوعات هستند و هیچ خلاقیت موضوعی، بصری و تکنیکی یا دیدن با سبک و مکتب خاص در عکسها دیده نمیشود. در عکاسی از مراسمات فرهنگی همچون نوروز یا مراسمهای مذهبی نیز روال بدین شکل است و طی سالهای متمادی و اجرا مکرر چنین مراسماتی عکسهای مشابه همچنان تولید میشوند به طوری که عکس عکاسان از یکدیگر قابل تفکیک نیست و چنین نماید که همه عکس توسط یک شخص عکاسی شده است. گرچه در مراحل ویرایش بصری تلاشهای برای تفکیک عکسها انجام میگیرد، اما ساختار مشابه است.
در زمانهای مختلف که عکاسان خارجی برای ثبت حوادث طبیعی و رخدادهای اجتماعی یا سیاسی به ایران آمدهاند، همیشه متفاوت تر از عکاسان بومی ثبت کردهاند. به عنوان مثال جان گراروپ عکاس دانمارکی زمانی که برای ثبت زلزله بم وارد ایران شد، رویکردی کاملا متفاوت از دیگر عکاسان داشت. هدف جان گراروپ ثبت تخریب و آوار در شهر بم نبود، بلکه نمایش وضعیت زندگی انسانها در درون تخریب و آوار مد نظر او بود. مجموعه عکس زلزله بم جان گراورپ برنده جایزه ورلدپرس فوتو 2004 شد. عکس اول مجموعه، برای مخاطبی که با موضوع آشناست انتظار دارد، عکسی از تخریب در وسعت زیاد را مشاهده نماید در حالی که عکس اول دو آخوند را نشان میدهد که در حال دعا کردن هستند و در پس زمینه آنان قبرستان شهر دیده میشود. در هیچ کدام از عکسهای مجموعه بم گراروپ تخریب بزرگ شهر دیده نمیشود، بلکه انسانها در حین انجام کارهای مختلف در مرکز توجه قرار دارند. جان گراروپ زمانی که برای ثبت زلزله وارد پاکستان شد همان رویکرد و خط فکری ثابت را داشت. به عبارتی عکاس وضعیت زندگی و احساس انسانی که دچار زلزله شده را مد نظر قرار داده است نه تخریب و آواری که از زلزله به جای مانده است. مجموعه عکس زلزله پاکستان جان گراروپ برنده ورلدپرس فوتو سال 2006 شد.
عکسها از مجموعه زلزله بم و زلزله پاکستان، جان گراروپ
نبود خط فکری و موانع رشد اندیشه در عکاسی مستند ایران میتواند دلایل مختلفی داشته باشد از جمله عدم مطالعه کتابهای عمومی و تخصصی، کمبود منابع به روز، توجه و تمرکز بیشتر آموزشها به مسائل فنی عکاسی، اختصاص تعداد واحدهای کم به درس عکاسی مستند در مقطع تحصیلی کارشناسی، سر فصلهای قدیمی دروس دانشگاهی، کمبود اساتید متخصص حوزه عکاسی مستند در دانشگاهها و کم جلوه دادن نقش اندیشه در عکاسی مستند. این دلایل که مانع رشد اندیشه و خط فکری در عکاسی مستند ایران شده است. نداشتن خط فکری سبب هدر رفتن بسیاری از انرژیها و هزینه های عکاسان میشود و همان نتیجه عاید جامعه عکاسی ایران میگردد که سالهاست شاهد آن هستیم، یعنی تولید عکسهای تکراری با نگاهی سطحی به موضوعات و رخدادهای اجتماعی که در حال وقوع.
منبع خبر : فرهاد مطاعی / نورفتو