حضور آلفرد یعقوب زاده برای عکاسی از اعتراضات جنبش جلیقه زردها در پاریس، بحران سیاسی بزرگ برای دولت فرانسه دارد. 2019/11
آلفرد یعقوبزاده یکی از همین عکاسانی است که سابقه عکاسی در موقعیتهای مختلف را داشته و دارد طوریکه به خاطر عشقش به عکاسی کار اصلی خودش که معماری بود را رها کرده و سراغ عکاسی رفته است. وی سابقه عکاسی از جنگها و انقلاب های متعددی مثل جنگ ایران و عراق، انقلاب مصر در میدان التحریر، افغانستان و کابل، درگیری در فلسطین و جنگ چچن را برای آژانس های عکس مختلف مثل SIPA ، AP و GAMA داشته است. یعقوب زاده متولد سال 1337 است و این روزها در سن 64 سالگی به عنوان عکاس آزاد در پاریس برای روزنامهها و مجلات مختلفی به صورت پروژه ای عکاسی میکند؛ به بهانه تجربه زیسته پربار او در حوزه عکاسی به سراغش رفتیم تا کمی از تجربیات عکاسیش در موقعیتهایی که خیلی شبیه موقعیت کشورمان در این روزهاست بدانیم. صحبت درباره تجربه عکاسی در فرانسه و سایر کشورها، عکاسی از سوژه هایی که به اصطلاح NO PHOTO هستند و خاطرات مجروح شدنش در حین عکاسی بخشی از گفتگویی است که در ادامه میخوانید؛
نورفتو: صحبتمان را با این سوال شروع کنیم که آیا به نظر شما عکاسی که قرار است برای پوشش خبری تظاهرات و اعتراضات به خیابان برود لازم است آموزش خاصی دیده باشد یا نه با همان اطلاعاتی که در حوزه عکاسی خبری دارد میتواند کار کند؟
کسی که خبرنگار و عکاس است یکسری آموزشهایی را دیده که توانسته در این حوزه کار کند اما اخیرا یکسری آموزشهای خاصی به عکاسان و خبرنگاران داده میشود مثل آموزش کمکهای اولیه یا مثلا اخیرا به عکاسان و خبرنگاران جنگ اوکراین آموزش استفاده از ماسک داده میشود چون بهرحال در شرایط خاص لازم است که خبرنگار و عکاس این مهارتها را داشته باشد.
حضور آلفرد یعقوب زاده برای عکاسی از اعتراضات جنبش جلیقه زردها در پاریس، بحران سیاسی بزرگ برای دولت فرانسه دارد. 2019/11
نورفتو: شما سالهاست که از ایران به فرانسه مهاجرت کردید کمی درباره شرایط و محدودیت عکاسی در فرانسه که در اغلب مواقع هم تظاهرات و اعتراضات برپاست بگویید.
در فرانسه که اصلا کسی کاری به خبرنگار یا عکاس ندارد ممکن است در مواقعی جلوی دست و پای پلیس باشم و با باتوم کتک هم بخورم اما فقط من نیستم که باتوم میخورم همه جمعیت باهم آسیب میبینند اما به طور کلی در فرانسه همیشه تظاهرات و اعتراض وجود دارد و من هم همیشه برای عکاسی حاضر میشوم چون عکاسی از این اتفاقات به من انرژی میدهد و هیچ موقع هم مشکلی پیدا نکردم. اینکه میگویم عکاسی از این اتفاقات به من انرژی میدهد به خاطر این است که من هم رشته تحصیلی و هم کارم معماری بود اما با شروع اتفاقات انقلاب همه مسیر زندگیم تغییر کرد و به عکاسی روی آوردم و اولین تجربه های من از عکاسی هم عکاسی از انقلاب بود. در فرانسه به هیچ دلیلی عکاس و خبرنگار را دستگیر نمیکنند مگر اینکه یک پلیس کشته شود.یادم است یکبار برای تشییع جنازه پرنسس دایانا به انگلیس رفته بودم و پلیس آنجا به عکاسان و خبرنگاران نردبان متحرک میداد تا عکاسان بتوانند راحت عکاسی کنند ولی من دوست نداشتم آن نردبان را با خودم این طرف آن طرف ببرم. در یک صحنه ای من نردبان را گذاشتم تا بالا بروم عکاسی کنم ولی یکسری از حاضرین به افسر آنجا اعتراض کردند که نردبان من جلوی دید آنها را گرفته است پلیس به من گفت اگر جایم را عوض نکنم نردبانم توقیف میشود و من دیدم بهترین فرصت است که از نردبان بالا بروم و بعدش هم نردبان توقیف شود و من راحت شوم بنابراین از این فرصت استفاده و این کار را کردم و خیلی هم خوشحال شدم که دیگر لازم نیست نردبان را با خودم حمل کنم.
عکاسی از درگیری های اسرائیل و فلسطین. در العمار کمپ آوارگان فلسطینی العماری, از سطل زباله به عنوان کلاه ایمنی استفاده می کنم. 1980
نورفتو: خب برای عکاسی در اعتراضات و ناآرامیها چه مواردی را باید در نظر گرفت؟
نکته مهم برای عکاسی در تظاهرات و اعتراضات این است که عکاس مناسبات و قوانین جغرافیا و مکانی که عکاسی میکند را بداند مثلا در درگیریهای سال 1388 من و عکاس AFP با همدیگر عکاسی میکردیم ولی او چون قوانین ایران را نمیدانست در مواقع خطر فرار نمیکرد اما من چون تجربه عکاسی در ایران را داشتم میدانستم کجا باید از دست نیروهای امنیتی در بروم و کجا بمانم. بنابراین یک عکاس وقتی برای عکاسی از تظاهرات بیرون میرود باید قوانین آن کشور را بداند و متناسب با آن عکاسی کند مثلا فکر کنید من الان قرار باشد برای عکاسی به سودان بروم وقتی شرایط طوری میشود که همه چیز ممنوع است من مجبور میشوم، دزدکی عکس بگیرم وگرنه گیر میافتم و دستگیر میشوم ولی در فرانسه عکاسی از هیچ چیز ممنوع نیست جز یک عمارتی که معمارش گفته کپی رایت آن ساختمان باید حفظ شود و کسی از آن نباید عکس تجاری بگیرد. علاوه براین عکاسی یک کار تجربی است که به مرور زمان عکاس متوجه میشود از کجا باید عکس بگیرد از کجا نباید عکس بگیرد ضمن اینکه هر عکاسی وقتی میخواهد از یک سوژه عکاسی کند باید قبل از ورود با قوانین جایی که میخواهد برود آشنا باشد. مثلا من الان در فرانسه هم که هستم به قوانین این کشور به عنوان یک مهاجر احترام میگذارم ولی در کار اگر یک سوژهای ببینم که فکر کنم باید عکسش را بگیرم آن را میگیرم حتی اگر به اصطلاح سوژه NO PHOTO باشد؛ کما اینکه در رزومه کاریم از ایران و خیلی کشورهای دیگر هم عکسهای بسیاری از این سوژه ها دارم.
درگیری های اسرائیل و فلسطین، نوار غزه. در اردوگاه آوارگان رفح، شاهین های فتح یک گروه مسلح ملی گرای فلسطینی در خیابان های اردوگاه آوارگان بیدار هستند. آنها دو همدست نیروهای امنیتی اسرائیل را دستگیر کردند.این گروه که بیشتر تحت تعقیب ارتش اسرائیل هستند به هر دو مچ پا شلیک می کنند. نوار غزه، سپتامبر 1993
نورفتو: خب شما در شلوغیهای سال 1388 در ایران بودید و عکس هایی هم از آن دوران دارید شیوه کارتان در آن موقعیت چگونه بود؟
سال 1388 که من ایران بودم همیشه قبل از بیرون رفتن و عکاسی ، با بخش معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد تماس میگرفتم و میپرسیدم امروز اجازه عکاسی دارم یا خیر و هر بار به من میگفتند بهتر است برای سلامتی خودتان بیرون نروید اما بعد از یک مدتی با خودم گفتم اصلا چرا باید زنگ بزنم و اجازه بگیرم به همین خاطر خودم سرخود بیرون میرفتم و با هر ترفندی که میشد عکاسی میکردم اتفاقا در همان دوران یکسری از همکارانمان را هم گرفتند و بلای بدی سرشان آوردند. در گذشته اینطور بود که من همیشه وقتی به ایران میآمدم پروژه های عکاسی م را به وزارت ارشاد میدادم و میگفتم من قرار است از این پروژه ها عکاسی کنم اما الان اوضاع خیلی فرق کرده است و نیروهای امنیتی و وزارت ارشاد دیگر مثل قبل نیست. با این حال من اگر الان هم ایران بودم نمیتوانستم خانه بنشینم و باز بیرون میرفتم تا با تجربه هایی که داشتم عکس تاریخی از این مقطع زمانی بگیرم اگرچه میدانم چنین کاری ریسک هم دارد. ولی خب نکتهش این است که در این چهل روز حواسم را جمع میکردم که در مواقعی بیرون بروم که بتوانم راحتتر عکس بگیرم؛ مثلا خیلی ساده و بدون نشان شبیه یک آدم معمولی با یک دوربین کوچک بیرون میرفتم نه با شکل و شمایل یک عکاس یا مثلا وقتی جمعیت بیشتر است بیرون میرفتم.
یکی از اعضای مسلح بسیج در جریان اعتراضات به نتیجه انتخابات 1388 در تهران با معترضان روبرو میشود، تعدادی از معترضین در حالی که از اولتیماتوم رهبر ایران برای پایان دادن به اعتراضات در مورد انتخابات ریاست جمهوری جنجالی سرپیچی کردند، با پلیس درگیر شدند. تهران، ایران. 20 ژوئن _2009
نورفتو: شما چون تجربه عکاسی در اعتراضات کشورهای مختلف را دارید برایمان بگویید که آیا پلیسهای ضد شورش کشورهای مختلف برای برخورد با عکاس و خبرنگار آموزش خاصی میبینند؟
خیر، پلیسهای ضد شورش همه جای دنیا یکجورند و رفتار و کارشان یکی است و به جز تعلیماتی که برای کارشان دیدند، تعلیم دیگری ندیدند. آنها فقط یاد گرفتند سر یک خط بایستند و هل بدهند و بزنند نه چیزی بیشتر. فقط در برخی از کشورها میزان خشونت پلیس از کشورهای دیگر بیشتر است مثلا پلیس فرانسه واقعا خشن است و من تا حالا خشنتر از آنها ندیدم با این حال آزادیشان زیاد است. ولی به طور کلی شکل کار در فرانسه این طور است که پلیس، یک سخنگو دارد که خبرنگاران و عکاسان آدرس ایمیل و شماره تلفنش را دارند و با او در ارتباطند و هرسوالی که دارند از او میپرسند. اگر هم کسی با پلیس مشکل پیدا کند هردو طرف میتوانند دادگاه بروند و قاضی رای بدهد که چه کسی تقصیرکار است.
آلفرد یعقوب زاده توسط سربازان ارتش مصر مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در جریان درگیری بین پلیس ضد شورش مصر و معترضان ضد دولتی در میدان تحریر، قاهره، 22 نوامبر، دوربین و لنزهای او توسط سربازان ارتش مصر مصادره شد. قاهره، مصر 2011/11/22
نورفتو: خب در بعضی مواقع مثل الان ایران اصلا امکان عکاسی وجود ندارد و حضور در اعتراضات موجب دستگیری و گرفتاری میشود در این شرایط باید چه کرد؟
من الان ایران نیستم و نمیدانم چه شرایطی حاکم است ولی یادم است که اوایل انقلاب که پاکسازیهای درون گروهی در حال انجام شدن بود، یک روز هادی غفاری که از حزباللهیهای آن دوران بود در میدان فردوسی سخنرانی داشت و همراهش هم نارنجک و کلت کمری بود. من که از دو روز قبل از این میتینگ اطلاع داشتم حسابی فکر کرده بودم که در آن روز سخنرانی چه کار میتوانم بکنم که بتوانم عکس بگیرم تا اینکه روز سخنرانی یک دوربین کوچک همراه خودم بردم و در جیب کتم جاسازی کردم. به این شکل که در جیب کتم یک سوراخ درست کردم و دوربین را آنجا گذاشتم و چند عکس از آن میتینگ حزب اللهیها گرفتم و همانطور که حدس میزدم آدم خیلی مخوف و ترسناکی بود. بنابراین برای عکاسی در این وضعیت علاوه بر تجربه به خلاقیت هم نیاز است. ولی این را هم بگویم که من اگر ایران بودم هرطور شده این روزها بیرون میرفتم و عکاسی میکردم چون حس میکنم وظیفهم در این مقطع تاریخی به عنوان یک عکاس، عکس گرفتن است.میدانم این کار ریسک و خطرات خودش را دارد ولی من اگر بودم، این ریسک را میکردم.
هادی غفاری، مسلح به تپانچه و نارنجک دستی در میدان فردوسی تهران، در پی پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی ایران یک انقلاب فرهنگی داشت که همه ابعاد زندگی ایرانیان از جمله دانشگاهها را در معرض دید عموم قرار داد. بخش ها و غیره "اسلامی" شوند. غفاری از نزدیکان آیت الله خمینی رهبر انقلاب بود. پدرش در سال ۱۳۵۳ در زندان ساواک بر اثر شکنجه درگذشت. تهران-ایران 01/01/1980
نورفتو: سوال دیگر اینکه اگر در اعتراضات و ناآرامیها یک عکاس بخواهد به صورت آزاد عکاسی کند و در ادامه کار مشکلی برایش پیش بیاید رسانهای که آن عکاس برایش کار میکند از او حمایت میکند یا خیر؟
ببینید در فرانسه این قضیه به دو صورت است؛ یا رسانه به عنوان ماموریت عکاس را میفرستد که در آن صورت مسئولیت همه چیز فرد با رسانه است از بیمه سلامت گرفته تا خرج خورد و خوراک و حتی هزینه خریدن لباس شیک و مجلسی مثل پیراهن و کراوات و اینها برای حضور در یک نشست. به عنوان مثال من اگر بخواهم الان بروم اوکراین عکاسی هزینه خریدن کلاه خود و جلیقه ضدگلوله و هزینههای احتمالی مجروح شدن و اینها همگی با آژانس عکسی است که من را ماموریت میفرستد. اما اگر یک عکاس، به صورت آزاد عکاسی کند مثل وضعیت کنونی من، یک کارت ملی عکاسی و خبرنگاری آزاد فرانسه دارد که معاونت مطبوعاتی فرانسه آن کارت را صادر کرده است و با این کارت میتوان همه جا رفت و عکاسی کرد و اگر هم مشکلی پیش بیاید مسئولیتش با خود دولت فرانسه است چون نهادهای حکومتی مهمی آن کارت را صادر میکنند.
عکاسان فرانسوی در حال پوشش دادن مراسم سنتی روز باستیل در پاریس دوربین های خود را در مقابل رئیس جمهور فرانسوا میتران گذاشتند و عکس های گروگان ها و عکس آلفرد یعقوب زاده و تعدادی خبرنگار که توسط افراد مسلح در بیروت گروگان هستند نام آنها را فریاد میزنند. 14 جولا ۱۹۸۵
نورفتو: این روزها خیلی از افراد معمولی و به اصطلاح شهروند- خبرنگار به جای عکاسان که اجازه حضور در تظاهرات را ندارند در خیابانها حاضرند و وقایع را ثبت میکنند آیا این فیلم و عکسها جای عکاسی با دوربین را میگیرد؟
ماجرای شهروند- خبرنگار از سال 1388 خیلی باب شد و از آن زمان به بعد شهروندان شروع به تصویربرداری و فیلمبرداری از وقایع کردند. عکس و فیلمهایی که با گوشی گرفته میشود خیلی سلیقه من نیست ولی از این جهت مهم است که جنبه اطلاعرسانی دارد و مردم دنیا آگاه میشوند. بنظرم رفتار حاکمان و سیاستگذاران در مورد ممنوعیت و محدودیت عکاسی و فیلمبرداری اشتباه است. حکومت معتقد است افرادی که به خیابانها میآیند اغتشاشگرند خب اشکالی ندارد عکاس باید از همین اغتشاشگران عکس بگیرد و بعد قضاوت درباره وقایع به عهده بیننده باشد. اینکه همه چیز در یک کشور امنیتی شود اتفاق خوبی نیست و نتیجه خوبی نخواهد داشت. از همان ابتدای انقلاب هم فضا اینگونه بوده و من همیشه وقتی میخواستم عکاسی کنم باید هزارتا کلک میزدم تا بتوانم از سوژه مورد نظرم عکس بگیرم. برای من که عکاس قدیمی هستم، عکاسی با دوربین خیلی مهم است چون اندازه و کیفیت تصویر اهمیت دارد و هیچوقت نمیشود عکسهایی که با دوربین میگیری را با موبایل بگیری. به نوعی من یک حساسیتی روی عکاسی با دوربین دارم و به دوربین احترام میگذارم و به نظرم هیچکدام از این ابزارهایی که الان برای عکاسی وجود دارد جای عکاسی با دوربین را نمیگیرد ولی اگر جایی باشم که فقط با موبایل بشود عکس گرفت چاره ای نیست، چرا که نه.
آلفرد یعقوب زاده از دیوار حائل, دیوار امنیتی در کرانه باختری اشغالی, از طریق سوراخی روی دیوار از سرزمین فلسطین به اسرائیل نگاه و عکاسی می کند. 01/2005
نورفتو: در خاطراتتان میخواندم که شما چندبار هم در حین عکاسی مجروح شدید کمی درباره آن اتفاقات بگویید.
من در طول عکاسی بارها مجروح شدم و آسیب دیدم. یکبار در لبنان، یکبار درچچن و دوبار هم در مصر.من وقتی در چچن زخمی شدم از وزارت خارجه فرانسه تا سرویس اطلاعاتی روسیه همگی تلاش هایی برای بهبود من کردند و سیپا یک هواپیما برای من کرایه کرد که مرا به سوئد و یک هفته بعدش هم به فرانسه ببرد چون در مورد قوانین بیمه خبرنگار و عکاسی تعارفی وجود ندارد و اگر آژانسی که خبرنگار یا عکاسی را فرستاد مسئولیت او را به عهده نگیرد جریمه میشود. شیوه حمایت شان هم اینطور است که هر خبرنگار یا عکاسی که به ماموریت میرود به تعداد روزهایی که در ماموریت است بیمه میشود و چون مبلغ بیمه هم سنگین است آژانسهای رسانه ای تعداد روزهای زیادی عکاس و خبرنگار را به ماموریت نمیفرستند چون خیلی برایشان هزینه بر است. مثلا در ماجرای چچن که من رفته بودم سیپا کمی خسیس بازی درآورد و هزینه هایم را خیلی خوب تقبل نکرد.
آلفرد یعقوب زاده در چچن زخمی شد که توسط هلیکوپتر نظامی روسی به پایگاه هوایی منتقل شد 2011/11
اما مثلا برای عکاسی از اتفاقات و انقلاب مصر که در میدان التحریر بود از طرف فیگارو رفته بودم که مبلغ بیمه روزانهش هم خیلی بالا بود. یکبار در میدان التحریر مشغول عکاسی بودم و درگیری خیلی شدید شد. من به خاطر اینکه همسرم مصری است کوچه خیابانهای مصر را خیلی خوب بلدم و در حال فرار از کوچه پس کوچه ها بودم که ناگهان یکهو وارد جمعیت و مردم شدم و خلاصه دستگیر شدم و وسایلم همه توقیف شد وقتی به قول خودمان دفتر وزارت فرهنگ و ارشادشان رفتم به من گفتند خداروشکر دستگیر نشدی و زندان نیفتادی و باید بیخیال وسیله هایت بشوی. آن زمان من برای عکاسی از موجودیت اخوانالمسلمین و چگونگی پدیدآمدن آنها به مصر رفته بودم و عکسهای خوبی هم گرفتم که البته توسط دژبان ارتش ثبت و ضبط شد. اما پس از ماجراهای مصر، از دفتر فیگارو با من تماس گرفتند و گفتند که پروژه اخوان را بیخیال شوم و از همان انقلاب دوم عکاسی کنم. من هم یک دوربین لومیکس کوچک همراهم بود و از فردای روزی که دستگیر شدم و وسایلم توقیف شد با آن دوربین کوچک عکاسی کردم در اعتراضات 1388 هم با همین دوربین کوچک عکاسی کردم.
در همان مدت زمانی که در مصر عکاسی میکردم دوبار مجروح شدم. یکروز در درگیریها یکی از طرفداران حسنی مبارک یک تکه سنگ بزرگ سمتم پرتاب کرد و زمین خوردم اما با خود میگفتم بلند شو چیزی نشده و این حرفها. یکروز دیگه هم دوتا گلوله ساچمهای به سرم خورد که یکیش را در بیمارستان مصر درآوردم و یکیش هم به پاریس آمدم و درمان کردم چون وضعیت بیمارستانهای مصر جالب نبود. درواقع من در عرض چهار روز سه تا بلا سرم آمد. یکبار هم یادم است که در لبنان مجروح شده بودم در حالیکه عصا زده بودم زیر بغلم با پای زخمی به عکاسی ادامه دادم.
عکاس فرانسوی خبرگزاری SIPA پس از مجروح شدن در درگیری بین پلیس ضد شورش مصر و معترضان ضد دولتی در میدان تحریر قاهره در مرکز درمانی معترضان تحت مداوا قرار گرفت، 22 نوامبر 2011 آلفرد یعقوب زاده توسط پلیس ضد شورش مصر مورد اصابت گلوله به سر قرار گرفت. آقای یعقوب زاده نیز در جریان درگیری های روز 29 آبان 1390 در میدان تحریر به طور خفیف مجروح شد و تجهیزات عکاسی و لنزهای وی توسط پلیس نظامی مصر مصادره شد. قاهره، مصر 22/11/2011
آلفرد یعقوب زاده مجروح با نارنجک دستی در حومه صبرا و شتیلا بیروت، جنبش امل در حال جنگ و کشتار فلسطینیان در اردوگاه، لبنان 1985
نورفتو: چقدر با این گفته که عکاس باید بیطرف باشد و بدون غرضورزی عکاسی کند موافق هستید؟
من معمولا موقع عکاسی هم سمت دوست میروم هم سمت دشمن به عبارتی سعی میکنم هردو طرف را مثل هم نشان دهم ولی مثلا در یک موقعیتی مثل جنگ اسرائیل و فلسطین نامردی است بگویم اسرائیل کار خوبی میکند پس تلاش میکنم سمت فقیر و ضعیف را عکاسی کنم چون دوربین برای من ابزار مهمی برای سخن گفتن است و به نظر من یک نفر پیش از خبرنگار یا عکاس بودن باید انسان باشد.
سربازان اسرائیلی یک جوان فلسطینی را در اردوگاه پناهندگان العماری دستگیر کردند و خانوادهاش با سربازان اسرائیلی برای آزادی او درگیر شدند. 1987
نورفتو: خب حالا اگر در انتشار عکس غرض ورزی صورت بگیرد چطور؟ مثلا یک رسانه از میان عکسهای ارسالی عکاس، عکسهایی جانبدارانه را برای انتشار انتخاب کند.
به طور کلی انتشار عکس با غرضورزی رفتار حرفهای نیست و خصوصا در ایران ما چون رسانه مستقل نداریم و هر رسانه سخنگوی یک نهاد یا دولت است پس طبیعتا موقع انتخاب و انتشار عکس هم، تصاویری که به مذاقش خوش بیاید انتخاب میکند به بیان دیگر عکسهایی را منتشر میکنند که به مذاق آن وزارتخانه یا نهاد متبوعه خوش بیاید در حالیکه دبیر عکس یک رسانه کارش شعار دادن و جانبداری از یک حزب خاص نیست. در فرانسه لوموند یک روزنامه خیلی مهم است ولی همین روزنامه مهم میتواند به راحتی به مکرون و دولت نقد کند و مشکلی هم پیش نیاید.
در انتظار خوان کارلوس پادشاه اسپانیا برای بازدید از نشت نفت در گالیسیا، اسپانیا. 2002/12
نورفتو: اگر یک رسانه از عکسهای یک عکاس در جهت نشان دادن خلاف واقعیت استفاده کند آن عکاس حق اعتراض و شکایت دارد یا خیر؟
بله مسلما؛ حتی عکاس میتواند ادعای غرامت کند. البته در خارج از ایران ، چون موضوع کپی رایت هم وجود دارد یک عکاس حق دارد از عکسش به عنوان اثری که خلق کرده دفاع کند و به صورت قانونی در این مورد اقدام کند.
نورفتو: در مورد انتشار عکس چطور، رسانه بیشتر تصمیمگیرنده است یا عکاس؟
ببینید شکل کار معمولا اینطور است که من ماموریت میروم و یک مجموعه مثلا 50 تایی عکس به رسانه میدهم، حالا رسانه یا همه آنها را کار میکند یا دربرخی مواقع میگوید پنج فریم عکس میخواهم. اما در هرحال یک امر توافقی است که هردو طرف توافق میکنند چه عکسهایی به چه دلیل منتشر شود.
معترضان ضد رئیس جمهور حسنی مبارک در اطراف تانک های ارتش مصر در میدان عبدالمنعم ریاض در قاهره جمع شده اند تا از حرکت ارتش به سمت میدان تحریر و گذاشتن سیم خاردار جلوگیری کنند. مصر. 05/02/2011
نورفتو: به عنوان سوال پایانی نظرتان را درباره جربان عکاسی خبری در ایران در یک دهه گذشته بگویید.
در ایران چون رسانه مستقل وجود ندارد و همه رسانه ها وابسته به یک نهاد و سازمان و سخنگوی آنها هستند بنابراین عکس های واقعی از اتفاقات منتشر نمیشود. تصاویری هم که در این رسانه ها دیده میشود ارتباطی با واقعیت ایران ندارد علاوه براینکه سانسور هم زیاد است. این درحالیست که ما در کشورمان به نسبت خیلی از کشورهای اطراف عکاسان خبری و خبرنگاران بسیار خوبی داریم اما چون در رسانه ای منتشر نمیشوند و محدودیت وجود دارد میتوان گفت عکاسی خبری در ایران وجود ندارد با این حال بنظرم عکاسان و خبرنگاران باید بجنگند تا بتوانند آن عکسی که میخواهند هرجور شده بگیرند علاوه براین باید بروند، تجربه و تمرین کنند تا راهش را پیدا کنند و بدانند کی و چگونه عکس بگیرند مثل بازی فوتبال که باید مرتب تمرین کنی تا بدانی توی زمین بازی چه کنی اگرچه در نهایت هرکسی خودش تصمیم میگیرد کجا حاضر شود کجا حاضر نشود چون در برخی از مواقع شرایط ریسکی است.
یک عکاس ایرانی با دو دوربین عکاسی بر روی پشت بام پس از اصابت پنج گلوله توسط نیروهای امنیتی با یک تک تیرانداز اشتباه گرفته بودند مجروح شد این عکاس در حال پوشش ناآرامی های خیابانی بین مجاهدین خلق و گروه های طرفدار دولت جمهوری اسلامی بود. تهران، ایران 16/06/1980
منبع خبر : سارا فرجی / نورفتو