هنر اعتراض به عنوان یک ابزار مهم برای شکلدهی آگاهی اجتماعی، ایجاد شبکهها، عملکرد در دسترس و مقرونبهصرفه عمل میکند. جنبشهای اجتماعی آثاری مانند علائم، بنرها، پوسترها و سایر مواد چاپی مورد استفاده برای انتقال یک علت یا پیام خاص تولید میکنند. اغلب، چنین هنری به عنوان بخشی از تظاهرات یا اقدامات نافرمانی مدنی استفاده میشود. این آثار معمولاً زودگذر هستند و قابلیت حمل و دور ریختن دارد و غالباً مولف ندارد و متعلق به شخص خاصی نیست. نمادهای مختلف صلح و مشت برافراشته دو نمونه هستند که مالکیت دموکراتیک این نشانه ها را برجسته میکنند.
هنر اعتراضی همچنین شامل (اما نه محدود به) اجرا، اینستالیشن، گرافیتی و هنر خیابانی است و از مرز ژانرها، رسانهها عبور میکند و حتی گاهی از هنرهای تجسمی نیز پیشروتر عمل میکند. برخی از هنرهای اعتراضی با همراهی هنرمندان آموزش دیده و حرفه ای، دانش گستردهای از هنر را به مخاطب عرضه میکند.هنرمندان معترض اغلب از موسسات دنیای هنر و سیستم گالریهای تجاری دوری میکند تا به مخاطبان بیشتری دست یابند. علاوه بر این، هنر اعتراضی به یک منطقه یا کشور محدود نمیشود، بلکه روشی است که در سراسر جهان استفاده میشود.
تابلوی گرنیکای پیکاسو، برخی از آثار نورمن کارلبرگ در دوران جنگ ویتنام و یا تصاویر سوزان کریل از شکنجه در زندان ابوغریب، نمونههایی از هنر اعتراضی پیشرو در ابعاد سیاسی است.
تاریخچه هنر اعتراضی
ایجاد یک تاریخچه برای هنر اعتراضی دشوار است. زیرا انواع مختلفی از آن را میتوان در طول تاریخ یافت. در حالی که موارد بسیاری از هنر اعتراضی را میتوان در اوایل دهه 1900 یافت. یکی از اولیهترین آثار شناخته شده در زمینهی هنر اعتراضی تابلوی گرونیکا اثر پیکاسو است که متعلق به سال 1937 میباشد.
پیشگامان هنر اعتراضی چه کسانی بودند؟ بگفتن دقیق آن دشوار است، اما هنرمندان دادا یکی از اولین گروه هایی بودند که با هنر فعال شناخته شدند. این جنبش در حدود سال 1916 به عنوان واکنشی به جنگ جهانی اول و ناسیونالیسمی که بسیاری فکر می کردند منجر به جنگ شده بود آغاز شد.
هنر کنشگرا یا هنر فعال
هنر کنشگرا نشاندهنده و شامل تحولات زیباییشناختی، اجتماعی-سیاسی و تکنولوژیکی است که سعی در به چالش کشیدن و پیچیدهتر کردن مرزهای سنتی و سلسلهمراتب فرهنگی دارند که توسط صاحبان قدرت بازنمایی میشوند. هدف هنرمندان کنشگرا، خلق هنری است که شکلی از سرمایهی سیاسی یا اجتماعی است و به جای در اختیار ساختارهای قدرت فرهنگی قرار بگیرد یا صرفاً به توصیف آنها بپردازد، فعالانه به دست به تولید اثر هنری میزند. هنر اعتراضی، بخشی از کنشگری فرهنگی و هنری فعال است که به دلیل فراخوانی ارتباط هنر با مخاطبان گستردهتر و باز کردن فضا مورد استفاده قرار میگیرد. هنر اعتراضی کنشگرا اغلب توجه خود را به حاشیه راندهها و محرومان معطوف میکند.
هنر کنشگر استفاده از فضای عمومی را برای پرداختن به مسائل سیاسی-اجتماعی و تشویق جامعه و مشارکت عمومی به عنوان ابزاری برای ایجاد تغییرات اجتماعی در بر میگیرد. هدف آن تأثیرگذاری بر تغییرات اجتماعی با درگیر شدن در فرآیندهای فعال بازنمایی است که در خدمت تقویت مشارکت در گفتگو، افزایش آگاهی و توانمندسازی افراد در جوامع مختلف عمل میکند. نیاز به اطمینان از تأثیر مستمر یک اثر با حفظ روند مشارکت عمومی که در جریان هر جنبش اعتراضی آغاز شده است، یکی از چالشهای اصلی برای بسیاری از هنرمندان فعال و یا کنشگرا است.
تابلوی ناکامورا هیروشی نمونهای از هنر اعتراضی است که روایتگر “حادثه ژیرارد” است که در آن، یک مادر میانسال که گلوله های برنجی را در یک میدان تیر جمع آوری می کرد، عمدا توسط یک نگهبان آمریکایی هدف گلوله قرار گرفت.
اگر جنبشهای اجتماعی به عنوان ارزشهای بدیل سیاسی و فرهنگی درک شوند، هنر کنشگرا در بیان چنین دیدگاههای بدیلی نقش مهمی را ایفا میکند.هنر کنش گرا نیز برای بعد فرهنگ و درک اهمیت آن در کنار نیروهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جنبشها و اعمال تغییر اجتماعی مهم است. باید از تلفیق هنر کنشگر با هنر سیاسی احتیاط کرد، زیرا این دو تفاوتهای بنیادی در روش شناسی، استراتژی و اهداف کنشگرانه دارند.
مبانی تاریخی در هنر و سیاست
هنر کنش گرا خاستگاه خود را از یک فضای هنری و سیاسی خاص استناد میکند. در دنیای هنر، پرفورمنس آرت از اواخر دهه 1960 تا دهه 70 برای گسترش مرزهای زیبایی شناختی در هنرهای تجسمی و تئاتر سنتی کار کرد و تمایز تعبیر شده بین این دو را محو کرد. هنر اعتراضی شامل آثار خلاقانه ای است که در عمل پرداختن به مسائل سیاسی یا اجتماعی است. هنر اعتراضی رسانهای است که برای همه طبقات اجتماعی-اقتصادی قابل دسترسی است و ابزاری نوآور برای گسترش ساختارهای فرصت است. ماهیت گذرا، میان رشتهای و ترکیبی هنر پرفورمنس، امکان مشارکت مخاطب را فراهم کرد. باز بودن و بی واسطه بودن رسانه، مشارکت عمومی را فراهم می کرد و ماهیت رسانه هنری ، کانون توجه رسانهها بود.
به گفته متصدی فرانچسکا سراواله. این نقاشی توسط Honoré Daumier از انقلاب فرانسه در سال 1848 شامل یک نمونه اولیه احتمالی از “مشت گره کرده سیاسی” است.
اشکال نوظهور فمینیسم و هنر فمینیستی آن زمان به ویژه بر هنر فعال تأثیرگذار بود. جنبش هنر فمینیستی در اوایل دهه 60 در جریان موج دوم فمینیسم ظهور کرد. هنرمندان فمینیست در سرتاسر جهان در صدد برآمدند تا پایههای بنیانگذار و استقبال از هنر معاصر را دوباره برپا کنند. این جنبش الهامبخش تغییرات، تغییر نگرشهای فرهنگی و دگرگونی کلیشههای جنسیتی در هنر بود. این ایده که «شخص امر سیاسی است»، یعنی این تصور که مکاشفه شخصی از طریق هنر میتواند ابزاری سیاسی باشد، بسیاری از هنرهای کنشگر را در مطالعهی ابعاد عمومی، به تجربهی خصوصی هدایت کرد. استراتژیهایی که هنرمندان فمینیست به کار میگیرند، به موازات هنرمندانی است که در زمینهی هنر کنشرگرا، فعالیت میکنند. چنین استراتژیهایی اغلب شامل «همکاری، گفتوگو، زیر سؤال بردن مداوم مفروضات زیباییشناختی و اجتماعی، و احترام جدید برای مخاطب» است و برای بیان و مذاکره درباره مسائل بازنمایی خود، توانمندسازی و هویت جامعه استفاده میشود.
هنر مفهومی در نقد مفاهیم ابژهی هنری در خدمت نظام کالایی که در آن، اثر هنری به عنوان سرمایهی در گردش محسوب میشد، برآمده و به دنبال گسترش مرزهای زیبایی شناختی بود. هنرمندان مفهومی با مواد و فرآیندهای غیر متعارف، تولید اثر هنری را آزمایش کردند. پروژههای هنر مفهومی که مبتنی بر استراتژیهایی است که در دنیای واقعی ریشه دارند، مشارکت بیننده را میطلبند و در خارج از فضای سنتی و انحصاری گالری هنری به نمایش گذاشته میشوند و بدین ترتیب اثر را در دسترس عموم قرار میدهند. به طور مشابه، روشهای مشارکتی اجرا و تخصص که از خارج از دنیای هنر استخراج میشود، اغلب در هنر فعال به کار میرود تا به اهداف آن برای مشارکت اجتماعی و عمومی دست یابد. به موازات تأکید بر ایدههایی که هنر مفهومی تأیید میکند، هنر کنشگرا فرآیندمحور است و به دنبال افشای روابط قدرت نهفته از طریق فرآیند خلقت خود است.
در حوزه سیاسی، سیاستهای ستیزه جویانه و هویتی آن دوره شرایطی را ایجاد کرد که هنر کنشگر از دل آن به وجود آمد.
استراتژی و تمرین در هنر اعتراضی و هنر کنشگرا
در عمل، هنر کنشگر ممکن است اغلب به شکل مداخلات زمانی مانند اجرا، رویدادهای رسانهای، نمایشگاهها و اینستالیشنها و … باشد. همچنین استفاده از تکنیکهای رسانهای (از طریق استفاده از بیلبوردها، پوسترها، تبلیغات، درج روزنامهها و غیره) رایج است. با استفاده از این کانالهای تجاری توزیعی تجاری، این تکنیک به ویژه در انتقال پیامهایی مؤثر است که مقاصد معمول آن را آشکار میکند.
یک عنصر بلوک سیاه به همراه سایر معترضان در 21 مارس 2009 از واشنگتن دی سی به سمت پنتاگون در آرلینگتون ویرجینیا برای اعتراض به دخالت آمریکا در جنگ عراق راهپیمایی کردند. در این عکس، اعضای بلوک سیاهپوست برای پاشیدن گرافیتی روی دیوار ایستادهاند. عکس ویک راینهارت، 21 مارس 2009.
استفاده از مشارکت عمومی به عنوان راهبردی برای فعال کردن افراد و جوامع برای تبدیل شدن به “کاتالیزور تغییر” برای هنر فعال مهم است. در این زمینه، مشارکت به عملی برای ابراز خود یا بازنمایی خود توسط کل جامعه تبدیل میشود. بیان خلاق با ایجاد فضایی که در آن صدای آنها شنیده میشود و در آن می توانند با یکدیگر و با موضوعاتی که در آن سهم شخصی دارند گفتگو کنند، افراد را توانمند میکند.
هنر مقاومت
هنر مقاومت هنری است که به عنوان راهی برای نشان دادن مخالفت خود با صاحبان قدرت استفاده میشود. این شامل هنری است که مخالف قدرتهایی مانند حزب نازی آلمان و همچنین مخالف آپارتاید در آفریقای جنوبی بود. قیام Soweto سرآغاز تغییرات اجتماعی در آفریقای جنوبی بود. هنر مقاومت از جنبش آگاهی سیاه، یک جنبش مردمی ضد آپارتاید که در دهه 1960 به رهبری استیو بیکو، فعال کاریزماتیک ظهور کرد، رشد کرد. بخش اعظم هنر عمومی بود و به شکل نقاشیهای دیواری، بنرها، پوسترها، تیشرتها و گرافیتیها همراه با پیامهای سیاسی بود که رویارویی بود و بر واقعیتهای زندگی در آفریقای جنوبی جدا شده متمرکز بود.
ویلی بستر یکی از مشهورترین هنرمندان آفریقای جنوبی است که در ابتدا به عنوان یک هنرمند مقاومت آغاز شد. Bester با استفاده از مواد مونتاژ شده از زباله، سطوح را به صورت برجسته میسازد و سپس سطح را با رنگ روغن رنگ میکند. آثار او در مورد شخصیتهای مهم سیاهپوست آفریقای جنوبی و جنبههای مهم برای جامعه او اظهار نظر میکرد. هنرمندان مقاومت آفریقای جنوبی به طور انحصاری با نژاد سر و کار ندارند. هنرمند دیگری به نام جین الکساندر از منظر سفیدپوستان به جنایات آپارتاید پرداخته است. هنر مقاومت او با جامعه ناسالمی که در آفریقای جنوبی پس از آپارتاید ادامه دارد سر و کار دارد.
یکی دیگر از جنبشهای متاخر در زمینهی هنر اعتراضی جنبش Black Lives Matter است که در سطح جهانی به رسمیت شناخته شدهاست. این جنبش در فضاهای اجتماعی، سیاسی و هنری تأثیر میگذارد. جنبش ضدنژادپرستی خود با حمایت از نافرمانی مدنی غیرخشونتآمیز در برابر وحشیگری پلیس و خشونت به اتهام نژادی علیه سیاهان آمریکایی، تأسیس شد.
مجموعه های هنر اعتراضی
آرشیو مرکز مطالعات گرافیک سیاسی در حال حاضر شامل بیش از 85000 پوستر است و دارای بزرگترین مجموعه پوسترهای عدالت اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم در ایالات متحده و دومین مجموعه بزرگ در جهان است. بسیاری از کتابخانههای دانشگاهی دارای مجموعههای گستردهای هستند، از جمله مجموعه جوزف A. Labadie در دانشگاه میشیگان، تاریخ جنبشهای اعتراضی اجتماعی و جوامع سیاسی به حاشیه رانده شده از قرن 19 تا کنون را مستند میکند.
هنر اعتراضی چیست؟
هنر اعتراض، آثار خلاقانهای است که توسط فعالان و جنبشهای اجتماعی تولید میشود. این یک وسیله ارتباطی است که توسط بخشها و گروههای اجتماعی و یا دولتی برای اطلاعرسانی و متقاعد کردن شهروندان استفاده میشود.
نمونههای هنر اعتراضی چیست؟
تابلوی گرنیکای پیکاسو، برخی از آثار نورمن کارلبرگ در دوران جنگ ویتنام و یا تصاویر سوزان کریل از شکنجه در زندان ابوغریب، نمونههایی از هنر اعتراضی پیشرو در ابعاد سیاسی است.
پیشگامان هنر اعتراضی چه کسانی بودند؟
پیشگامان هنر اعتراضی چه کسانی بودند؟ گفتن دقیق آن دشوار است، اما هنرمندان دادا یکی از اولین گروه هایی بودند که با هنر فعال شناخته شدند. این جنبش در حدود سال 1916 به عنوان واکنشی به جنگ جهانی اول و ناسیونالیسمی که بسیاری فکر می کردند منجر به جنگ شده بود آغاز شد.
اشکال مختلف هنر اعتراضی چیست؟
اشکال مختلف هنر اعتراض شامل پوسترها، علائم، بنرها و سایر مواد چاپی متفاوت است. همچنین میتواند شامل اجرا، اینستالیشن، گرافیتی و هنر خیابانی باشد.