معاصریت در عکاسی، اول باید ببینیم آنچه که ما به عنوان مفهوم هنرمعاصر میشناسیم چیست و ما به چه وضعیتی هنرمعاصر میگوییم. اشتباه عرفی نادرستی در جامعه هنری ایران شکل گرفته است و خیلیها به این اشتباه دامن میزنند که معاصریت را به معنای هم عصر بودن و هم زمان زندگی کردن تعریف میکنند. اینکه یک هنرمندی در زمانی زندگی میکند که ما نیز در همان زمان زندگی کرده یا میکنیم به این مفهوم نیست که اثر هنریای که خلق میکند هنرمعاصر است. هنرمعاصر امری زمانبند نیست، هر امری به هر شکل از مدیوم هنری را که جنبه انتقادی داشته باشه هنرمعاصر مینامیم، مهمترین مولفه هنرمعاصر منش انتقادی آن است، یعنی منش انتقادی نسبت به هر آن چیزی که وجود دارد و به چالش کشیدن و علامت سئوال قرار دادن بر روی آن. هنرمعاصر منش انتقادی دارد و نقد همواره یک منش مثبت است.
در عکاسی چیزی به اسم ژانر وجود ندارد. ما در دوران بینامتنیت زندگی میکنیم، در دوران بینابینی یک مرز داشته و نداشتهای بین همه چیزها و همه مفاهیم بهوجود آمده است، امروزه ما میبینیم که مثلاً جامعهشناسی یا روانشناسی در عکاسی تاثیر دارد و همچنین بالعکس عکاسی در جامعهشناسی یا روانشناسی تاثیر دارد، عکاسی در فلسفه تاثیر دارد و فلسفه در عکاسی تاثیر دارد. هنرعکاسی از همه اینها وام میگیرد برای اینکه بتواند به بیانهای تصویری جدید دست پیدا کند.
عکاسی را میتوان به چهار منش عمومی، فرهنگی، کاربری و هنری تقسیم نمود. با انقلاب دیجیتال و همچنین مجهز شدن گوشیهای تلفنهمراه به دوربین عکاسی منش کاربردی عکاسی در دموکراتترین حالت خودش قرار دارد. ما نمیتوانیم بگوییم هر کسی که دوربین عکاسی دارد پس هنرمند است. عکاسی به کنشی سهل و ممتنع تبدیل شده است، عکس گرفتن ساده و راحت شده است ولی تولید اثر هنری با مدیوم عکاسی بسیار سخت شده است. برخلاف گذشته توانایی کار با دوربین عکاسی و ثبت تصاویر عجیب دیگر فضیلت نیست.
عکاسی همواره یک مدیوم کاهنده است و عکسها همواره خودشان را به جهان واقع ارجاع میدهند. وقتی ما از چیزی در جهان واقع عکس میگیریم، تمام کارکردهای آن را سلب کرده و آنرا از جهان واقع جدا کرده و به جهان نشانهها وارد میکنیم، در عکاسی معاصر هنرمند عکاس باید بتواند بعد از کاستن کارکرد اشیاء و چیزها به واسطه عکاسی، کارکردی دیگر که همان کارکرد معنایی است براساس نظام نشانهشناسی تصویر جایگزین کند. جهان عکاسی تفاوت بسیاری با جهان واقع که برساخته زبان است دارد، نمیتوان با همان نظام قراردادی زبان تصویر عکاسانه تولید کرد. در عکاسیمعاصر فضیلت عکس به جهان روبروی دوربین دیگر نیست و معنا از پشت ذهن عکاس به سمت عکس حرکت میکند، هنرمعاصر، هنر نظریه و دانش است.