رنج%20زنان%20زیلایی%20از%20بی‌آبی
محمد صفرپور

رنج زنان زیلایی از بی‌آبی


زنان روستاهای کول ارزن، سرگری، زرین دوتو و قباسوخته دهستان زیلایی واقع در 150 کیلومتری یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل نبود آب شرب روزانه باید ساعت‌ها در مسیر رسیدن به چشمه پایین‌دست، دبه بر دوش برای تامین آب شرب مورد نیاز خانواده در رفت و آمد باشند.ه دلیل جاده سخت‌گذر و خاکی بودن مسیر 150 کیلومتری این روستاها بیش از 4 ساعت با خودرو کمک‌دار به طول می‌انجامد و با اولین بارش راه ارتباطی این روستاها مسدود می‌شود. سهم زنان این روستاها از زندگی زجر و مشقت است و دیگر باورشان شده که باید تا پایان زندگی از طلوع تا غروب آفتاب با مشکلات دست و پنجه نرم کنند و انگار سختی را با خود به عنوان ارث و یادگار گذشتگان به همراه داشته باشند.زنان زیلایی دیگر با دبه‌های 20 لیتری آب خواهرخوانده هستند، زخم‌های تاول‌زده‌شان توان بر دوش کشیدن دبه‌ها را دارد و دیگر به این درد عادت دارند.کودکان و دختران اهالی این روستا تا مقطع ابتدایی بیشتر به دلیل نبود مدرسه در دیگر مقاطع امکان ادامه تحصیل ندارند و باید یا به دیگر روستاهای دهستان زیلایی مهاجرت کنند و یا ترک تحصیل را برگزینند







زندگی%20جهمنی%20در%20بهشت
علیرضا معصومی

زندگی جهمنی در بهشت


می‌گویند در بهشت زندگی می‌کنیم، اما هیچ چیز نداریم. نه آب، نه گاز، نه راه، نه مدرسه. آفاق، یک پرده کهنه را کنار می‌زند و می‌گوید: «نگاه کنید! همین پشت، خودمان را می‌شوییم. جهاد هفته‌ای یک بار با تانکر آب می‌آورد» بچه‌ها دورش را می‌گیرند. قد و نیم قد هستند. یکی‌شان، آنکه کوچکتر است، انگار که فهمیده باشد موضوع مهمی در کار است، به تقلید از مادر، پرده جلوی خانه‌شان را کنار می‌زند تا بشود عکس گرفت. خانه، یکی از 6 اتاق ردیف شده کنار هم است که در هر کدام یک خانواده زندگی می‌کنند. در خانه هم همان پرده رنگ و رو رفته است که پسر بچه آن را کنار زده. کنار اتاق‌ها وسایل مختصری دیده می‌شود. چند دست رختخواب، یک زیرانداز کهنه، چند تکه ظرف و خرده ریزهای دیگر. بیرون اتاق هم آفتابه‌های پلاستیکی ردیف شده‌اند. تمام دارایی خانواده همین است.قبلاً روی زمین کشاورزی کار می‌کردیم. به خاطر اینکه دست‌مان تنگ بود با بنیاد هماهنگ شدیم. حالا بنیاد زمین‌های‌مان را گرفته. شکایت کرده‌ایم اما هنوز که نتیجه نداده. هیچ درآمدی نداریم غیر از یارانه.»