مارتا شووندنر (Martha Schwendener)
«مارتا شووندنر»، در حالحاضر منتقد هنری نیویورک تایمز[۱] و ویلیج وویس[۲] است. نقدهای او در آرت فوروم [۳]، بوک فروم[۴]، هنر در آمریکا[۵]، نیویورکر[۶] ، آرت پِیپر[۷]، آرت فوروم دات کام[۸] ، نیوآرت اِگزمینر[۹] ، ریویوهای سی.اِی.اِی[۱۰]، تایم اوت نیویورک[۱۱] ، فلش آرت[۱۲]، افترایمیج[۱۳] و انتشارات دیگر منتشر شده است.
او در دانشگاه کلمبیا و دانشکدهی تحصیلات تکمیلی علوم و هنر دانشگاه نیویورک، تاریخ هنر خواند و مدرک کارشناسی ارشد در ادبیات داستانی از دانشگاه تگزاس را در آستین[۱۴] دارد؛ مارتا در کالج هانتر[۱۵]، دانشکدهی هنرهای تجسمی[۱۶] ، مؤسسهی فنآوری مد[۱۷]، دانشگاه تگزاس در آستین[۱۸]، مدرسهی طراحی رود آیلند[۱۹] و مؤسسهی پِرَت[۲۰] تدریس کرده است. او اکنون بهعنوان استاد مهمان در دپارتمان هنر مدرسهی استینهارد در دانشگاه نیویورک مشغول به تدریس است.[۲۱]
اینک نمونههای از نقد خانم شووندنر، دربارهی نمایشگاهی از تکنولوژی جدید که در موما (موزهی هنرهای مدرن نیویورک)، به تماشا گذاشته شده میخوانیم؛ این نقد در تاریخ ۶ ژوئن ۲۰۱۹ در نیویورک تایمز منتشر شده است.
مواجهه با «نظم نوین» در موزهی هنرهای مدرن (نیویورک)
نقاط کور و امکانات جدیدِ تکنولوژی که خوشایند (و ناخوشایند) ماست
آنچه اثر«نظم نوین: هنر و تکنولوژی در قرن بیستویکم» را از بسیاری آثار هنری دیگر در موزهی هنرهای مدرن، متمایز میکند، این است که اشیاء اینجا با تکنولوژیهایی ساخته شدهاند که غالباً از پیش نسبت به آنها شناخت و علاقه (یا حتی نفرت) داریم.
صفحههای مسطح، رابطهای رایانهها، بازیهای ویدئویی، انیمیشن دیجیتال، چاپ و عکاسی سهبُعدی در این نمایشگاه، به چیدمانهای وسیع، ویدئوآرتهای هوشمندانه یا مجسمههای تعاملی تبدیل شدهاند.
«نظم نوین» تماماً از مجموعهی اشیاء موزهی هنرهای مدرن تهیه شده و «میشل کوو»[۲۲] که پس از هفت سال سردبیری مجلهی آرت فوروم از سال گذشته در کسوت نمایشگاهگردان در موزه فعالیت میکند، متصدی و سرپرست این رویداد بوده است.
[پرونده منتقدین برتر مارتا شووندنر]
هدف از برگزاری نمایشگاه، نشاندادن آن پهنهای از تکنولوژی است که نامرئی و ناپدیدار میدانیم؛ مانند: امواج، وایرلس یا کدهای انتزاعی که همواره در اشیاء طبیعی ریشه دارند؛ و هنرمندان در سطوح مختلف، قصد دارند این نقاط کور و محدودیتهای تکنولوژی را به ما نشان دهند؛ در عینحال امکانات جدیدی را برای استفاده از آنها بازگشایند.
بخش عمدهای از آثار، معطوف به ترسیم خط فاصلی بین کاربرد تکنولوژی در طراحی و ابزار غیرضروری هستند؛ بعضی از آثار «گیراتر» نیز این پرسش را مدنظر قرار میدهند که چگونه تکنولوژی، کیفیت کارکرد اعضای بدن انسان میافزاید و وعدهی سلامتی، طول عمر یا خوشبختی بیشتر میدهد؛ اما بهندرت به وعدهاش عمل میکند. «اسمارتیزها»ی «جاش کلاین»[۲۳]، یک یخچالـفریزر تجاری بزرگ با بستهبندیهای مینیمالیستی از اسموتیهای اشتهاآور در ورودی نمایشگاه است؛ اما با نزدیکشدن به یخچال، لیست عناصر و ترکیبات را میبینید؛ مواد گوارشناپذیری چون کارتهای اعتباری خُردشده، مجلات و کفشهای ورزشی یا کوکتلی سمی که از مخلوط داروی سرماخوردگی، نوشیدنیهای انرژیزا، مُسکنها و داروهای روانپریشی ایجاد شده است. در گوشهی نمایشگاه، میتوانید سوار بر دو دستگاه ورزشی شوید و ویدئوهای کارابزار «سوندرا پری»[۲۴] را به کار اندازید، که در آن آواتار خود او بههمراه تصاویر دیجیتالی «کشتی برده»ی «جِی. اِم. دبلیو. ترنر»[۲۵]، نشان داده میشوند. این قرینهپردازی بحثی را دربارهی بدن سیاهپوستان در پراکندگی آفریقایی مطرح میکند که در بسیاری از فرومهای تکنولوژی و رسانههای اجتماعی غالباً مفقود شده است.
آنسوی نمایشگاه، انیمیشن نئو-روانگردان و همجنسگرایان «جکولبی ستروایت»[۲۶]، بدنهای رقصان آبنبات رنگی را نمایش میدهد که بهتدریج به موجودات دیگری تبدیل میشوند؛ و همچنین مجموعهی کمترموفقِ ویترینهای شیشهای «آنیکا یی»[۲۷] با گیرههای نیکلاندودشده در حمام ژل فراصوتی آنجاست که خون انسان را شبیهسازی میکند (فیلمهای خانم آنیکا یی، که در این نمایشگاه جای خالی آن احساس میشود، تأثیرگذارتر از چیدمانهایش هستند؛ این فیلمها به بیوتکنولوژی و تأثیرات آن بر موجودات زنده میپردازد). دو مورد از چشمگیرترین آثار، برای من، با فاصلهی دوازده سال از یکدیگر خلق شدهاند؛ بازهای که در آن فناوریهای تصویربرداری با سرعت نفسگیری توسعه یافتهاند. ابتدا چشم/ماشین، من اثر «هارون فاروسکی»[۲۸]، یک فیلم نئوکلاسیک با صدای استریوی دوبانده است که به این فرضیه میپردازد که چه اتفاقی خواهد افتاد اگر بین ماشینهای «هوشمند»ی که تصاویر را میخوانند و تصمیمگیری میکنند، جنگی بهپا شود؛ و بعدی اثر تردستانه و اغواگرانه با عنوان زنیکس[۲۹] از «تابور روباک»[۳۰]، با استریوی هفتبانده است که شبیه به نمونهی منفجرشده از تلفن هوشمند یا صفحهنمایش رایانه است و جزئیات پیشپاافتادهای چون هواشناسی و محتویات یک یخچال را به نحو غریبی به نمایش میگذارد؛ همچنین تصاویر و اسلحههای جی.پی.اس را نشان میدهد و یادآوری میکند که چگونه برخی تکنولوژیها در زندگی روزمرهی ما از سیستمهای نظامی بسط یافتهاند و چگونه افراد، حریم خصوصیشان را قربانی میکنند تا به رسانههای اجتماعی متصل شوند یا از نقشهی گوگل استفاده کنند.
همانطور که اثر «فراسکی» تصاویر را با روشی اندیشمندانه و بسیار ژرفاندیشانه دوبهدو جفت میکند، اثر «روباک» نیز تقلای همهجانبهی ما برای جلب توجه به اینترنت یا استفادهمان از ابزار دیجیتال را بازتاب میدهد.
«نظم نوین» به جای امیدبخشی نسبت به تکنولوژی یا تجلیل آن، با نمایش پیامدهای خطرناک و مشکلات احتمالی تکنولوژی جدید موجی ایجاد کرد؛ در حالیکه میتوانست حجم وسیعتری از اندیشهی جهانی را به کار گیرد. این رویداد میتوانست پیوند گستردهی بین تکنولوژی و جهان طبیعی را به واسطهی فیلمها و آثار هنری متأخر به نمایش بگذارد، که قبلاً هم دیده شدهاند؛ آثاری که تأثیرات زیانبار ضایعات تولیدی و الکترونیکی بر محیط زیست را به تصویر میکشند؛ بهعنوان مثال: فیلمهایی در مورد انباشت زبالههای الکترونیکی در آفریقا که امروز به یک ژانر تبدیل شده است.
در مقابل آثار ارائهشده، عمدتاً بر ابزار مکانیکی و طراحی و محصولات تقویتکنندهی بدن، از داروسازی تا اسموتیها متمرکز شدهاند، در حالیکه چنین نمایشی دربارهی تکنولوژی و جهان طبیعی میتوانست نتیجهی نهایی تولید وابسته به تکنولوژی و آلودگی و تأثیر جهانیشان را بر همهی ما یادآوری نماید.
منبع خبر : مجله هنرهای تجسمی آوام/ ترجمه: مریم وحدتی