مجموعه درسهایی برای هنربانان ترجمهای است از کتاب: هنربانی و گشتار آموزشی (Curating and Educational turn) این مجموعه توسط پُل اونیل (Paul O’Neill) گردآوری شده و با ویرایش مایک ویلسون (Mick Wilson) در انتشارات اُپن ادیشن به چاپ رسیده است.
در این مجموعه اُنیل یکی از نظریهپردازان رویکردهای معاصر هنربانی به مبحث آموزش و جایگاه آن در شغل-رشته تازه ظهوریافته هنربانی میپردازد. این مجموعه بر پایه مقالاتی بنا شده که در این حوزه نگاشته شدهاند. این مقالات برای اولین بار توسط تیم تولید محتوای سایت آوام مگ ترجمه و در مجموعه درسهایی برای هنربانان منتشر میشود.
خوانندگان عزیز باید توجه داشته باشند مطالبی که در این پرونده منتشر میشود، سازوکار آموزشی دارد اما نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که این جستارها حاصل دغدغهها و تجربههای بیش از چهار نسل حضور هنربانان و فعالیتهایشان در هنر غرب است و برای ما که تازه وارد این عرصه شدهایم میتواند تازه باشد، زیرا هنربانی در ایران در همسویی با هنر مفهومی (کانسپچوال) در دهه اخیر روی داده است. همچنین هنربانی در کشور ما یا در حوزه تجاری به ثمر رسیده و یا توسط هنرمندان کانسپچوال مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع نکته این است که تمامی این مطالب باید ذیل مکانمندی مخاطب ایرانی مطالعه و بررسی شود.
کنترل من اینجا هستم
فراخوان استفاده از ابزارهای تولید ارتباط در هنربانی و غیره
یان فرورت (Jan Verwoert)
• چرا هنربانان باید این قدر سخت کار کنند؟ چون کارشان کار دشواری در حد ناممکن است. منظور ما اصلا این نیست که نوشتن یا سایر کارهای هنری در این دوره کار راحتی است ولی به نظر میرسد هنربانان بیشتر از سایر فعالان عرصه هنر در معرض دشواریهای کار مستقل قرار دارند و در اوضاع فعلی بیشتر از بقیه تحت تاثیر آن هستند. ما هنربانان، هنرمندان و نویسندهها، در واقع تحت تاثیر شرایطی هستیم که صنعت ارتباطات هنری به ما تحمیل میکند تا سعی کنیم بر اساس معیارهایی که آن ها تشخیص میدهند، عملکرد هنریمان را حرفهای کنیم. از هنربانان انتظار میرود هنر برقراری ارتباطات اجتماعی را به ابزاری حرفهای برای تولید اقتصادی بیوقفه تبدیل کند. آنها میخواهند هنربانان مثل کارخانهای باشند که بازوهای روغن خوردهاش هر لحظه حجم بالایی از ایمیل میفرستد و دریافت میکند و با استفاده از این ارتباطات، نمایشگاه برگزار کند، نشریه چاپ کند و رخدادهای هنری شکل بدهد و غیره. ولی نباید فراموش کنیم که هنربانی یک کار هنری است. هنر مجموعهداری در این است که مثل جادوگران در میان تماسهای اجتماعی در پی فرصتی بگردیم و موقعیتی را کشف کنیم که بشود این قوهها را به فعل نزدیک کنیم و با استفاده از آن، رخدادهای فرهنگی گروهی به وجود بیاوریم. اصلیترین کار در این اتفاق هنری، برقراری ارتباط است. هنربانی گالریها به این معناست که با حرف زدن باعث بروز اتفاقاتی بشویم، مساله فقط برگزاری مراسم و رخداد نیست، بلکه برقراری روابط اجتماعی است و برگزاری رخدادهای هنری محصول آن است. مساله ایجاد و حفظ مسیرهای ارتباطی بین طرفهای فعال در عرصه هنر است، هنرمندان، کارکنان گالریها، داوران موسسهها، برگزارکنندهها، حامیان مالی، اصحاب رسانه، مخاطبان و غیره. انجام این کارها نیاز به مهارت مخصوصی دارد اما این مهارت، مثل سایر مهارتها، قابل آموزش است و لذا نباید تصور کنیم امکان تحقق ندارد. هر قدر هم دشوار باشد باز ممکن است. آنچه در این کار ناممکن است این است که سعی کنیم هنر را به صنعت تبدیل کنیم، چون ارتباطات اجتماعی هیچ وقت به تولید بیوقفه منجر نمیشود. این تصور اشتباهی است و متاسفانه کل صنعت ارتباطات هنری بر این زیربنای اشتباه استوار شده است که فرض میکنند میتوان ارتباطات را صنعتیسازی کرد. اثبات غلط بودن این فرض عملکرد هنربانان را با مشکلات فراوانی روبرو خواهد کرد. هر چقدر هم ارتباط برقرار کنیم و تماس بگیریم تا افراد در کنار هم جمع شوند و یک نمایشگاه تشکیل شود، هر چقدر هم تلاش کنیم و ایمیل بنویسیم و نشست برگزار کنیم، باز هم نمیتوان از سوء تفاهمهای بی دلیل و مشکلات جدی اجتماعی که همیشه و همه جا برای همه رخ میدهد پرهیز کرد.
منبع خبر : مجله هنرهای تجسمی آوام/ نویسنده: یان فرورت (Jan Verwoert)