63192
1400/10/22     08:24
تاملی بر نقاشی دیواری شهری

از سوررئالیسم حوزه هنری تا تعاریف جدید

«هنر شهری» به آثار هنری اطلاق می‌شوند که به ارتقای کیفیت منظر شهری بیفزایند و بر دو نوع مخاطب هدف خود یعنی «شهروندان» و «فضای بصری شهری» تأثیرگذار باشند. آثار تجسمی همچون نقاشی دیواری، مجسمه‌ها و تندیس‌ها و بیلبوردهای تبلیغاتی و فرهنگی از بیشترین این آثار هستند.

در چند سال اخیر گسترش و افزایش تعداد این آثار هنری در سطح کلان‌شهرها، لزوم توجه و بازنمایی آنها را بیش از پیش کرده است. سعید فلاح‌فر هنرمند عکاس و منتقد هنری به مرور تاریخچه‌ای از شکل‌گیری نقاشی دیواری و هنر شهری پرداخته و برخی ملاحظات را برای آن مطرح کرده است که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید.

«بازدید از نمایشگاه‌های هنری، نگارخانه‌ها، موزه‌ها و… برای مردم امری انتخابی است. هر کس این حق را دارد که به دیدن آثار هنری در فضاهای نمایشگاهی برود و آنچه را مایل است تماشا کند. می‌تواند در فضاهای مجازی صفحات هنری را دنبال کند یا کتاب‌های مصور را ورق بزند. هستند افرادی هم که این فعالیت‌ها را به کل از برنامه‌های زندگی خود حذف کرده‌اند اما دیدن نقاشی‌های بزرگ دیواری در آمد و شد گاه‌های شهری برای شهروندان موضوعی ناگزیر خواهد بود. شهروندان چه بخواهند و چه نخواهند هر روز در مسیر رفت و آمدهای روزانه، در اطراف محل زندگی و کار و تحصیل و… با تعدادی از این نقاشی‌های دیواری مواجه می‌شوند. بنابراین در این دیدار حق انتخاب چندانی ندارد.

هنرمندان هم با توجه به ملاحظاتی با انتخاب فضا، نوع تبلیغات، تمهیدات نمایشگاهی و… می‌توانند به نحو مؤثری مخاطب خود را دست چین کنند. در حالی که این حق انتخاب برای هنرمند در سطح شهر به حداقل ممکن می‌رسد. به عبارتی یکی از مهمترین مشخصه‌های نقاشی دیواری شهری؛ رابطه اجباری میان اثر و مخاطب خواهد بود. همه رهگذران اجازه دارند، بلکه مجبورند به یک اثر هنر شهری نگاه کنند. این عمومیت و نحوه تعامل بین هنرمند، اثر هنری و مخاطب البته ماهیت منحصر به فردی برای نقاشی‌های دیواری شهری به وجود می‌آورد. تکنیک‌های فنی و اجرایی، کارکردهای اجتماعی، زیبایی‌شناسی، شیوه‌های هنری مورد استفاده، موضوع، محتوا و… تحت تأثیر این مهم قرار می‌گیرند.

ایرانی‌ها با این شاخه هنری آشنایی دیرین دارند؛ از نقش برجسته‌های فاخر هخامنشیان تا نقاشی‌های کوه خواجه در سیستان و کاخ‌های سلطنتی صفویان. سنتی که همچنان جاری است اما آنچه با تعاریف جدید از هنر نقاشی دیواری می‌شناسیم، هنری جوان محسوب می‌شود. به طوری که در چند دهه گذشته؛ دیوار ساختمان‌های بلند، سطوح زیرگذرها، میادین جدید شهری، جداره بزرگراه‌های درون شهری و … جولانگاه هنرمندان رسمی و حتی آثار گرافیتی شده است. در واقع این هنر جوان برای نمایشی این‌چنین وسیع و متشخص، نیاز به بسترهای فرهنگی، اجتماعی، هنری و البته کالبد متناسب شهری دارد. شرایطی که پیش از انقلاب اسلامی چندان مهیا نبود و یا به قدر کافی مورد توجه قرار نمی‌گرفت. تغییر چهره فرهنگی و کالبدی شهرهای بزرگ ایران بعد از انقلاب اسلامی فرصتی فراهم کرد تا هنرمندان زیادی وارد این میدان نوظهور شوند. به ویژه آزادی‌های سیاسی و اجتماعی آن مقطع برای گروهی از فعالان بسیار خوشایند می‌نمود. بدیهی است این ورود، چندان سازمان یافته و همسو نبود اما نهادهایی مثل حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را واداشت تا به جذب و تربیت هنرمندانی بپردازد که اختصاصاً به این گرایش هنری بپردازند.

رویداد مهمی مثل جنگ تحمیلی، همانطور که بر ارکان اصلی اقتصاد و اخلاق و فرهنگ و سیاست و… تأثیر می‌گذاشت، روند نقاشی دیواری شهری را هم به جایگاه تازه‌ای سوق داد. جنگ توانست موضوعات و اهداف متمرکزی را میان هنرمندان و ارگان‌های رسمی و دولتی به وجود بیاورد. دیوارهای شهری که پیش از این عمدتاً یا خالی بودند و یا در اختیار شعارنویسی قرار داشتند، به خدمت قرائت رسمی از دفاع مقدس درآمدند. آنچه که به‌زعم نگارنده می‌تواند با عبارت «سوررئالیسم حوزه هنری» تعریف شود، به رویکرد اصلی نقاشی دیواری تبدیل شد. نقاشانی که در یک پیوستگی عقیدتی در ذیل عنوان «هنرمندان حوزه» برای تبلیغات انقلاب اسلامی به شیوه بیانی خاصی رسیده بودند، وارد عرصه هنر شهری شدند.

تقدیس دفاع، ارزشگذاری برای مفاهیم ایثار و شهادت، حفظ روحیه ملی و… محور رویکرد این نقاشی‌ها بود. علاوه بر صدها مورد در شهرهای کوچک و بزرگ کشور، به عنوان نمونه نقاشی‌های مسجد جامع خرمشهر، با همین ویژگی‌های کلی، شهرتی خاص در هنر معاصر به دست آورد.

با وجود علاقه در بین بعضی گرایشات سیاسی برای توقف نقاشی دیواری در همین بزنگاه تاریخی، اما پایان جنگ شرایط کشور را به سمت و سویی تازه‌ای می‌کشید. نظریات اقتصادی تازه، توسعه شهری، روحیه بازسازی، رفع آثار سو جنگ از یک سو و نسل تازه‌ای با مطالبات جدید و نیازهای روحی و اجتماعی تازه امکان تداوم همان شیوه‌های گذشته در نقاشی دیواری را ناممکن کرده بود. اگر چه هنوز بخشی از هنر رسمی در سطح شهر به همان اصول دوران جنگ پایبند است اما این موضوع مانع ورود نسل‌ها و تعاریف تازه از نقاشی دیواری نشده است. اگرچه بروز آن، به دلیل اختیارات مربوط به اداره شهرها، همچنان کنترل شده و نزدیک به قرائت سیاسی و ایدئولوژیک حکومتی بود. تحولات اجتماعی، تمایلات جامعه، دیدگاه‌های هنری و فرهنگی و … هم اهرم‌های دیگری بودند که گاه همسو و گاه در مقابل قرائت رسمی پدیده هنر شهری را هدایت می‌کردند. در نتیجه؛ دوران اقتدار نقاشی‌های صرفاً تبلیغاتی به تدریج به سمت تعادل شهری پیش رفت و ژانرهای جدیدی هم در سطح شهر متولد شدند. تا جایی که علاوه بر مناسبت‌های مهم سیاسی و مذهبی؛ طرح‌های فانتزی، تصویر شخصیت‌های برجسته تاریخی و فرهنگی، نقاشی‌های تزئینی از گل و درخت، معرفی بناهای تاریخی و جاذبه‌های توریستی، نقش‌های تجارتی و… هم وارد شهرها می‌شود.

دیگر ابایی از رها کردن مضامین معین و فرمایشی وجود نداشت. حتی پنل‌های رنگی نقاشی‌ها هم دچار تغییراتی می‌شود. آنچه از ارتقای سواد بصری شهروندان، سبک سازی معماری، زیباسازی و تلطیف خشونت‌های شهری و… هم که در فهرست کارکردهای نقاشی دیواری شهری آمده بود، جای خودش را باز کرد. شهرداری‌ها، دانشگاه‌ها، هنرمندان مستقل و… مبلغ تعاریف تازه‌ای بودند که می‌توانست چهره شهر و واکنش شهروندان را دگرگون کند. گاهی هم این تنوع طلبی پیمانکارها و هنرمندان به جایی می‌رسید که ماهیت نقاشی دیواری هم نادیده گرفته می‌شد و از ترفندهایی مثل بزرگ نمایی مینیاتور، گرافیک شهری، هنرهای تلفیقی و… هم استفاده می‌کردند. سرانجام با برنامه‌هایی شبیه به «نگارخانه‌ای به وسعت شهر» پای نقش تابلوهای مشهور از هنرمندان بزرگ هم به بهترین دیوارهای شهر و حاشیه اتوبان‌ها باز شد. ابداعات و تجهیزاتی مثل پرینترهای مخصوص، تفکیک هنرمندان طراح و مجریان تخصصی، ابزارها و مواد جدید، تمرکز مدیریت شهری و… هم عواملی بودند که بر توسعه کمی نقاشی‌های دیواری در سطح شهر تأثیر مستقیم گذاشتند.

نقاشی دیواری همانطور که از نظر مواد و ساخت فنی، ماندگاری، دوام و مقاومت در مقابل عوامل اقلیمی و آلودگی‌های شیمیایی شهری و… نیاز به ملاحظاتی دارد، از نظر موضوعات هنری و اجتماعی، شیوه‌های هنری، مقیاس‌های ذاتی، تناسب با شرایط معماری و شهرسازی، تغییرات روزانه و سالانه جهت تابش آفتاب، طبقه اجتماعی و فرهنگی مناطق شهری، ترافیک شهری و… هم با الزامات، محدودیت‌ها و مشخصه‌هایی رو به رو است و اگر سنجیده و درست به کار گرفته شود، آینه‌ای است که احوال و سلیقه و نیازها و خواسته‌های شهروندان را نمایش می‌دهد. بنابراین در یک تناسب اجتماعی فعال، می‌تواند پا به پای تحولات اجتماعی دچار صعود و سقوط باشد. یا در یک جامعه سلامت چرخه هنر و رفتارهای اجتماعی را به سمت تکامل هدایت کند. در صورتی که این هنر شهری و هنرمندان آن از آزادی و امکانات و فرصت‌های درستی برخوردار شوند، قطعاً نتیجه سال‌ها فعالیت در این رشته یکی از شاخصه‌های فرهنگی و تاریخ مصور برای ارزیابی فرهنگی و جامعه شناسی هنری و اجتماعی خواهد بود.





نظرات

نظر شما