56745
1399/12/11     11:04
گفتگو با فروشنده نابینای روستای بالاجاده

مشتری نامرئی برای حاج آقا دایی

مغازه اش در طبقه همکف خانه اش است، با چهره ای گشاده از من استقبال کردن و با دقت و تمرکز به سوال هام گوش می کنه و صبورانه جواب می ده.


 مغازه اش در طبقه همکف خانه اش است، با چهره ای گشاده از من استقبال کردن و با دقت و تمرکز به سوال هام گوش می کنه و صبورانه جواب می ده.

در همان مدت زمان کوتاهی که برای مصاحبه در مغازه اش هستم، مشتری مدام وارد می شه و در لابه لای جواب دادن به سوال های من به خواسته های مشتری هم پاسخگو است.

همه پول ها رو می شناسه و بدون کوچکترین معطلی سراغ جنس میره و هزینه هاش رو حساب می کنه.

فرصت را غنیمت شمردیم تا گفتگویی با حاج آقا زمانی، فروشنده نابینا و مسن روستای بالاجاده انجام بدیم

فروشگاه حاج آقا دایی روشندل
 

: کمی از خودتان برای ما بگید؟

زمانی فرزند اسماعیل هستم. در سال 1324 در بالاجاده متولد شدم. تحصیلات مکتب خونه ایی دارم و تا یه جایی هم در حوزه تحصیل کردم، اما قضا و قدر سرنوشتمو تغییر داد. سال 1351 با همسرم که از هم محلی هام بود ازدواج کردم و دارای 5 تا فرزند (1 پسر و 4 دختر) هستم. (با خنده: شماره شناسنامه ام را هم بگم …؟)

: از چه سالی و چگونه به کار فروش وسایل تاسیسات ساختمان اقدام کردین؟

از 22 سالگی این مغازم رو افتتاح کردم. با این تفاوت که سالهای اول مغازه خوار و بار فروشی داشتم که کم کم به سمت تاسیسات ساختمانی، ادوات کشاورزی، ابزرا تراکتور و … رفتم و این وسایل رو آوردم.

: از نابینایی تان برای ما بگید؟ آیا مادرزادی بوده یا در اثر سانحه دچار این وضعیت شدید؟

دچار سانحه ایی در سال 1365 شدم که منجر به نابیناییم شد. که متاسفانه دکترها نتوانستند برایم کاری انجام دهند.

: نابینایی تون تا چه اندازه در زندگی شما تاثیر داشته ؟

من همیشه در زندگی احساس موفقیت و امید به پیشرفت داشتم، برای همین از تلاش برای یادگیری دست برنداشتم.هم مغازمو می چرخونم و هم به کار کشاورزی به همراه همسرم مشغولم.

: چطور مغازتونو می چرخونید؟ شاگرد دارین یا به تنهایی فروشندگی رو انجام میدین؟

اکثراً خودم به تنهایی اما گاهی اوقات همسرم در کنارم میشینه و به من کمک میکنه.البته خانم بنده از این لوازم سر در نمیارن و باز هم باید خودم مشتریمو راه بندازم.

بالغ بر 400 نوع جنس تو این مغازه هست.این کارتون هایی که میبیند، داخل هر کدوم یه ابزاری هست که همه اینا رو من میشناسم.وقتی که مشتری میاد و ازم درخواست مثلاً پیچ سایز 4 تراکتور رو میکنه من پا میشم میرم بر میدارم و توی دستش میزارم. مشتری ازم می پرسه که خودشه؟من رو بهش می کنم و مگیم من مطمئنم که خودشه اما تو که وسیله این ابزار رو داری نمیدونی؟تعجب میکنه و در فکر فرو میره و به من میگه مگه میشه اینقدر دقیق بدونی؟! خلاصه کارشو راه میندازم و میره و کلی هم دعام می کنن.

: این ابزاری که اینجا نصب کردین، به چه دردی میخوره؟ چه کاری باهاش انجام میدین؟

این وسیله ایی که مشاهده می کنید، ابزار تعمیر شیر آلات هست. من با این شیرهایی که خراب هستن و نیاز به تعمیر دارن رو درست می کنم و به صاحباشون تحویل میدم. با حس لامسه ایی که دارم برای انجام کارهای مختلف استفاده می کنم.خیلی ها باورشون نمیشه شاید شما هم تعجب کنید، این کار رو در حضور خودتون انجام میدم که باورتون بشه.

: خریدهایی که برای مغازه میکنید چطور انجام میدین؟ یعنی انتخاب نوع و کیفیت جنس و یا رنگ با شما هست؟ داخل مغازه چطور جنس رو تشخیص میدین؟

برای خرید مغازه به همراه همسرم میرم گرگان و از اونجا جنس میارم.به فروشنده میگم جنس های خوب، بد، متوسط رو با رنگهایی که دارن مشخص کنه و جدا جدا بزاره کنار تا من اونها رو به خوبی لمس کنم.همون دسته بندی که تو مغازه فروشنده برام انجام داده تو ذهنم میسپارم و بر همون اساس میام اینجا یعنی تو مغازه خودم می چینم و خوب در ذهنم دسته بندی می کنم تا در موقع فروش هم در نوع جنس و هم در قیمت و رنگ دچار مشکل نشم.

: در تشخیص پول دچار مشکل نیستید؟ چطور مبالغ رو تشخیص میدید و معامله می کنید؟

معمولا چون همه از وضعیت من باخبر هستن اسکناس ها رو بصورت جداگانه به من میدن. اما زمانیکه کسی ندونه،اگه کسی کنارم باشه ازش می پرسم، اما اگه کسی نباشه بازم از دستم کمک می گیریم و اونها رو بر اساس اندازه دسته بندی می کنم.

فروشگاه حاج آقا دایی روشندل
 

: تا حالا شده کسی از موقعیت شما سوء استفاده کنه؟

خدا رو شکر نه. مردم بالاجاده خیلی به من لطف دارن و همیشه کمک حال بنده تا به امروز بودن.آدم های نابینا حس شنوایی و حس لامسه خیلی قوی دارن و من با اینکه نمیبینم، میتونم تشخیص بدم که کسی در مغازه هست یا نه؟ یا با توجه به صداها میتونم تشخیص بدم که طرف مقابل که من باهاش صحبت می کنم چه شخصیتیه.

: درست است که می گن روشندلان حافظه قوی دارن؟

بله. مسلماً وقتی یک حس از انسان گرفته می شود حس های دیگر بخصوص حافظه قوی تر می شود و بیشتر کار میکند.خدا یه در رو می بنده یه در دیگه رو به روی بندش باز میکنه. حالا این بنده خدا هست که باید از این موقعیت برای پیشرفت خودش استفاده کنه.

: نظرتون درباره اختصاص یک روز به عنوان روز عصای سفید(روز نابینایان) چیه؟

به نظر من نباید تنها یک روز را برای توجه به معلولین اختصاص بدن. مسئولین باید معلولین را بیشتر بشناسند و برای آنها ارزش بیشتری قائل باشند.

: رفتار مردم با شما چطور است و چه توقعی از آن ها دارید؟

خوشبختانه تا به حال برخورد بدی با من نداشته اند ولی بعضی مواقع پیش می آید که از یه سری افراد ناراحت و دلخور میشم.مثلاً وقتی از کنار مغازم میگذرن و یا کنار مغازم توقف می کنن و بدون اینکه یه سلامی و احوال پرسی انجام بدن بی تفاوت رد می شن.اونا فکر میکنن که من نمیشناسمشون در صورتی که من اینا رو ار روی صدا کاملاً به جا میارم و از اونا به عنوان یک بالاجاده ایی و هم محله ایی توقع دارم.البته به نظر من این حرکات از روی کوته فکری هست نه از روی عمد.

: خواستتون از افرادعادی چیه؟

محبت و مهربانی، مثل بقیه باهام رفتار کنن،کاملامعمولی، نه اونقدر بی تفاوت، نه اونقدر ترحم آمیز

: دنیای نابینایان چه رنگیه؟

دنیای یک نابینا روشنه، من همه چیز را روشن می بینم . اگر چه نابینایان توانایی دیدن با چشم را ندارن ولی چشم دلمون همه چیز را می بینه .

: نابینایی تا چه حدی در زندگی شما تاثیر داشته است؟

بعضی اوقات نابینایی مشکلات زیادی رو برام بوجود میاره تا جایی که همیشه باید یک نفر کنارم باشه. برای بیرون رفتن ، شرکت در مراسم های مختلف نیاز دارم که فردی کنارم باشه و راهنمایی ام کنه.

اما راضی هستم به رضای خدا…

: زندگی مشترک تان را سال هاست که با همسرتان آغاز کرده اید ، شریک زندگیتان در این مدت مسئولیت سنگینی داشته است، با چه جمله ای از همسرتان تشکر می کنید؟

بله، همسرم در طول مدت زندگی مشترکمون در کنارم بوده و اکثر نیازهای خانه را او برطرف کرده. همه خرید ها را همسرم انجام می ده و زحمت زیادی بر گردن اوست. تنها می تونم بگم که متشکرم به خاطر تمامی زحمت ها و مشقاتی که من برایش فراهم کردم…

اینقدر از همسرم راضی هستم که هر چی ازشون تشکر بازم کم هست.

فروشگاه حاج آقا دایی روشندل
 

: خدا رو چطور میبینید؟

هر کس خودشو بشناسه، خدای خودشو می شناسه.حتما کسی نباید بره حوزه درس خونده باشه، ما می تونیم حتی توی بی سوادی خدا روبشناسیم.

: نظرتون در مورد کاری که ما جوونا داریم انجام میدیم چیه؟ (فعال نمودن سامانه اینترنتی و …)

بسیار کار خوبی هست. خوبه که نسل های بدی بدونن که دیروز چه روزی بود، چه افرادی با چه سبکی زندگی می کردن.عالیه عالیه عالیه

: به عنوان آخرین سوال می خواهم بدانم که چه آرزویی دارید؟

من دو تا آرزو دارم. یکی آرزوی سلامتی، پیشرفت و موفقیت در همه کارهایم را دارم و از شما به خاطر مصاحبه ای که با من انجام دادید.

آرزوی بعدی اینکه این جوونا که به مواد مخدر روی میآرن، ان شاالله که از این راه پر خطر برگردن و به زندگی پاک خودشون ادامه بدن. با خدا باشیم که خدا با ماست…

من هم از شما تشکر میکنیم که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید و ضمن تبریک به مناسبت این روز برایتان سلامتی و موفقیت هر چه بیشتر آرزو می کنیم.

 

گفتگو از : طاهره مهدیانی






منبع خبر : شبکه اطلاع رسانی دانا
اخبار مرتبط
مشتری%20نامرئی%20برای%20حاج%20آقا%20دایی

مشتری نامرئی برای حاج آقا دایی

در روز های سرد زمستان اگر از کوچه ی شهدای روستای بالاجاده گرگان گذر کنی در لابه لای شلوغی خانه های نو ساز، مغازه چوبی کوچکی را میبینی که جلب توجه میکند. مغازه ای با یک فروشنده خوش‌رو به نام «حاج آقا دایی». حاج آقای دایی 75 ساله در مغازه اش که حس و حال نوستالژی قدیمی را برای خریدار تداعی میکند، ...

نظرات

نظر شما