معمولاً کتابهایی که توسط منقدین، مورخین و دانشگاهیان درباره تاریخ هنر نوشته میشود در محور دورهای خاص یا منطقهای یا ترکیبی از هر دو این موضوعات است، اما میتوان داستانهای هنر جیمز الکینز را تاریخِ تاریخ هنر محسوب کرد. در این کتاب نویسنده به بررسی شکلهای تاریخ هنر، هدف و نمای کلی که در متون متفاوت تاریخ هنر ارائهشده میپردازد، همچنین درباره پیچیدهتر شدن موضوعات، تئوریها و روشهای تاریخ هنر برای مورخین معاصر و اینکه برای موضوعاتی که میتوانند درباره آنها بنویسند محدودیتی وجود ندارد، بحث میکند.
الکینز سؤالی را که تاریخ هنر مرسوم معمولاً آن را حذف میکند مطرح میکند. او درباره هنرهایی که در خارج از اروپا به وجود آمده میپرسد؟ آیا امکان دارد هنر آسیا و یا هند را به این داستان اضافه کنیم؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر این کار انجام شود؟ برای اینکه ما بتوانیم جواب این سؤالها را پیدا کنیم، او از هر دو نمونه هنرهای غربی و هنرهای شرقی استفاده میکند. از فهرست کتابهایی که توسط نویسندگانی با فرهنگی جدا از فرهنگ مرکز غرب اروپا هستند و از نمودارهایی متفاوت اما فوقالعاده برای نشان دادن اینکه چطور هنرها میتوانند برای افراد به شکلهای متفاوت باهم مرتبط شوند استفاده میکند.
جیمز الکینز در این کتاب در پنج فصل، گذشته تاریخ هنر و اینکه چگونه بهطور سنتی توسط مورخان مختلف به دستههای مختلف تقسیم و تعریفشده است را بررسی میکند. بعضی از این دستهبندیها شامل دورههایی مانند، قبل از هنر: پیش از تاریخ، یونان و روم کلاسیک، قرونوسطی؛ هنر: رنسانس، باروک، مدرنیسم؛ بعد از هنر: پستمدرنیسم هستند، یا دستهبندی دیگری، دورههای معمولی: کلاسیک، قرونوسطی، رنسانس، باروک، مدرن؛ دورههای غیرمعمولی: پستمدرنیسم یا از زاویهای دیگر هنر غیرغربی، هنر غربی؛ هنر پیش از مدرن، هنر مدرن؛ هنر پستمدرن جهانی.
در هر چارچوبی، خواننده متوجه میشود که این دستهبندیها دلخواه هستند و اینکه بیشتر وابسته به عصری هستند که نوشتهشدهاند تا اینکه درباره موضوعات گذشته باشند.
نویسنده در فصل اول با روشی ساده به توضیح چگونگی شکلگیری تاریخ هنر با دیدگاههای متفاوت میپردازد. او با آوردن نمونههایی از طراحیهای خود و شاگردانش برای نشان دادن جایگزینهایی برای زمانبندی و خط زمانی تاریخی رایج استفاده میکند.
«درک شما نسبت به گذشته باید مختص به شما باشد نه چیزی که از کتاب شخص دیگری حفظ کردهاید. این تنها راهی است که به همراه آن تاریخ هنر میتواند فراتر از یک سری موضوعات جالب بلکه به حقایق عجیب درباره گذشته تبدیل شود- تنها راه رشد آن به سمت موضوعی که شما واقعاً به آن علاقهمند هستید.»
جیمز الکینز در فصل دوم از کتابش «داستانهای قدیمی» مورخین قدیمیتر را برشمرده است، او از جورجیو واساری شروع میکند و با جیوانی بلری و هگل ادامه میدهد. الکینز در این کتاب بر شیوههای مختلف ارائه تاریخ هنر که هر یک نقاط قوت و شکستهای خود را دارند تمرکز میکند. در فصل بعد او با متنی که بسیاری آن را معیار متون تاریخ هنر میدانند، کتاب داستان هنر (تاریخ هنر) ارنست گامبریچ شروع میکند و بعد درباره هلن گاردنر، مرلین استکستد، با اشاره به برخی از صفحات آنها به مقایسه لحن و دیدگاه این بزرگان تاریخ هنر که عمدتاً مربوط به دنیای غرب هستند میپردازد، ازاینرو کتابهای آنها تمایل زیادی به هنر غربی دارد تااندازهای که مناطق دیگر را با تاریخ هنر خود بیگانه میدانند و یا گاهی آن را خام نامرغوب یا بدوی میدانند. در این فصل ویرایشهای مختلف از کتاب هنر درگذر زمان هلن گاردنر را باهم مقایسه میکند، اینکه چطور در هر ویرایش مفهوم هنر گستردهتر و همینطور شامل فصلهایی درباره هنر فراتر از اروپا و دنیای غرب میشود جالبتوجه است، جیمز الکینز مینویسد:
«زمانی که کتاب هنر درگذر زمان هلن گاردنر برای اولین بار در سال ۱۹۲۶ ظاهر شد، کتابی کوچک بود… چنانکه علاقه به چند فرهنگی رشد میکند، متون تحقیقی مانند متن گاردنر باید موضوعات غیرغربی بیشتری را اضافه کنند…»
در فصل مربوط به داستانهای هنر غیراروپایی الکینز منابع دیگری را بررسی میکند. بر اساس گفته او در سال ۱۹۵۶ کتاب حجیم ۶۹۰۰ صفحهای تاریخ هنر جهانی که در مسکو به چاپ رسید، درباره جزئیات تاریخ هنر شوروی، اروپای شرقی به همراه هنر غرب، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین و هنرهای باستان بحث میکند، سپس اطلاعاتی درباره کتابهای مصری، ترکی و ایرانی مانند تاریخالفنون سالامه موسی (۱۹۲۶)، کتاب سانات تاریخی (تاریخ هنر) برهان تپراک (۱۹۶۰) و تاریخ عمومی علینقی وزیری (۱۹۵۹) میدهد.
«کتابهای غیراروپایی از این نظر که نشان میدهند بسیاری از عقاید غرب درباره هنر هنوز تا چه حد محدودکنندهاند، میتوانند موضوع جالب و تازهای باشند. حتی مورخین هنری که به هنر غیرغربی و به عوامل برابری در فرهنگهای مختلف اهمیت زیادی میدهند به مزیت بخشیدن به غرب ادامه میدهند. کتابهای غیراروپایی تقویتکننده بسیار خوبی برای تردید در اروپامحوری است.»
با بررسی بیشتر این تفاوتها و تقسیمات بین شرق و غرب جیمز الکینز اظهار میکند: «نقاشی ایرانی توسط مورخین هنر غربی بهخوبی مطالعه شده، اما تاریخهای مشابهی نیز توسط نویسندگان ایرانی نوشته شده است. کتاب خطاطان و نقاشان قاضی احمد ابن میر منشی، تاریخچه اواخر قرن شانزدهم، از اولین و مهمترین نمونههاست.»
الکینز بحث مربوط به داستانهای غیراروپایی را با اشاره به «کتاب وشنو دهرموتر پران کتابچهای راهنما که در قرن ششم یا هفتم د.م در هند نوشته شده است، این کتاب آموزشهایی برای درست کردن مجسمه و نقاشی دارد…» به پایان میرساند.
در فصل پایانی الکینز به تصور اینکه یک کتاب تاریخ هنر «عالی» چطور میتواند باشد میپردازد، او تعدادی روش تأملبرانگیز برای سازماندهی داستانهای هنری ارائه میدهد که مبتنی بر پایههای دقیق و شناختهشده تاریخ هنر نیستند، کتابهای تاریخ هنر جدیدی با موضوعاتی کاملاً متفاوت ازآنچه ما تا به امروز در کتابهای تاریخ هنر خواندهایم. درنهایت او درباره امکانناپذیر بودن گرایش چندفرهنگی بحث میکند.
اما آیا هر علاقهمندی به هنر میتواند داستان هنر مخصوص به خود را به وجود آورد؟
منبع خبر : مجله هنرهای تجسمی آوام/ نویسنده: جیمز الکینز ترجمه: فاطمه ندرلو