اول خدا قوت عرض میکنم به آقای حیدر رضایی و همکارانشان در سایت نورفتو که در این روزها در مسیر باز شدن باب گفتگو در زمینهی عکاسی مطبوعاتی زحمات بسیاری کشیدهاند.
مهدی قاسمی / مرتضی نیکوبذل
در گفتگوی این سایت با همکار عزیزمان آقای مرتضی نیکوبذل مواردی ذکر شد که یا به شخص من اشاره شد و یا به مصاحبهام با نورفتو که نیاز است در این رابطه توضیحاتی ارائه دهم. البته که میبایست خیلی زودتر این یادداشت نگاشته میشد ولی بدلیل مشکلات شخصی بنده به تعویق افتاد.
در بخشی از گفتگو ایشان به عضویت من در انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی اشاره کردهاند و پرسیدهاند در این شرایط برای عکاسان و یا عکاسی چه کردهام؟
دربارهی این موضوع باید عرض کنم بنده در حال حاضر بازرس انجمن هستم و طبق اساسنامه فقط وظیفهی نظارتی و گزارش به مجمع عمومی بر عهدهام است. هرچند خوب میدانم دوستان هیات مدیره در روزهای اخیر و بعد از اتفاقاتی که در کشور افتاد و در پی آن چند تن از عکاسان مطبوعاتی دستگیر شدند بطور جدی پیگیر شرایط آنها هستند و با نهادها و اشخاص مختلفی گفتگو و رایزنی کردهاند و هرجایی که کمکی از بنده برمیآمد نیز در خدمت دوستان هیات مدیره بودهام. ولی خوب واقفم که اطلاع رسانی و یا عدم اطلاع رسانی فعالیتهای انجمن با در نظر گرفتن شرایط مختلف و با تصمیم هیات مدیره است و بنده مطابق اساسنامه اجازه انجام این مهم را ندارم.
در این شرایط بنده بصورت منفک از انجمن و ذیل شخصیت حقیقیام یعنی بعنوان کسی که سالها عکاسی مطبوعاتی کردهام و دغدغهی این حرفه را دارم اعتراض خود به شرایط موجود و فضای بستهی حاکم برای عکاسی از اتفاقات جامعه را بصورت علنی و در یک مصاحبه با سایت نورفتو اعلام کردم.
البته دربارهی بخشهایی از فرمایشات آقای نیکوبذل دربارهی انجمن نقطهنظراتی دارم ولی به همین بسنده میکنم که انجمن یعنی «ما»، یعنی جمع عکاسان مطبوعاتی. سوالی که همهی ما باید از خود بپرسیم این است که فرد فرد عکاسان برای قدرت گرفتن این انجمن چه کردهاند؟ این درست نیست که همیشه در گوشهی آرام گود بنشینیم و در هیچ جایی به کمک صنف و همکاران خود نیاییم و فقط در مشکلات نوک پیکان حملات خود را سمت انجمن بگیریم! البته خوب میدانم که نقد انجمن راحتترین نقدهاست چون مثل نقد از وزارت ارشاد هزینهای در بر ندارد!
ایشان در بخش دیگری از فرمایشاتشان به بخشهایی از مصاحبهی من اشاره کردهاند که دربارهی رسانههای خارجی بوده و تاکید کردهاند حرفهای من «کمی از سر ناآگاهی» بوده و یا «شاید نتوانستهام این فرآیند را بدرستی توضیح دهم».
با اطمینان و آگاهی کامل و بعنوان کسی که بخوبی آن فرآیند را میشناسم عرض میکنم که از همان عکاسانی که سالهاست بدلیل کار در رسانههای خارجی خود را «حرفهای» میدانند و عنوان «اینترنشنال» را یدک میکشند و جامعهی عزیز و کوشای عکاسان رسانههای داخلی را «آماتور» خطاب میکنند و «لوکال» مینامند؛ هستند کسانی که نه تنها نام عکاسی که به آنها عکسی را داده است را در جاهای مختلف گفتهاند بلکه این «گفتن» را مصداق «حرفهای» بودن میدانند!
صریحتر آنکه بسیاری از آنها پس از انتشار عکسی که ممکن است برایشان مشکلی ایجاد کند به راحتی نام عکاس را ذکر میکنند تا مسئولیت تبعات آن از دوش خودشان برداشته شود.
در موردی عجیب شخصا مشاهده کردهام که یکی از همینها نام و حتی حرفهای همکارش را در جایی گفت و در جواب پرسش «چرا گفتیِ» همان همکار پاسخ داد: من آدم حرفهای هستم. آدم حرفهای وقتی ازش میپرسن باید بگه! حتی اگه کاوه هم بود میگفت!
اشارهی ایشان به مرحوم کاوه گستان، استاد مستقیم و غیر مستقیم همهی ما بود...
من شرم کردم و ناامید شدم از دیدن کسانی که برای «چند دلار بیشتر» حتی استاد خود را هم لگدمال میکنند، دیگران که جای خود دارند...