این شرایط اگر هر محدودیتی دنبال داشته باشد، یک حسن داشته، که البته به همت شما اتفاق افتاده. اینکه بتوانیم کم کم یاد بگیریم و همدیگر و صحبت های طرف منتقد خود را تحمل کنیم، درباره آنها اندیشه کنیم و سپس جوابی منطقی برای آنها داشته باشیم.
مرتضی نیکوبذل / مهدی قاسمی
من سخنان دوست و همکار عزیزم آقای مهدی قاسمی را خواندم، هرچند مدتی است که حضور ایشان در بخش عکاسی جامعه مطبوعاتی ایران کمرنگ تر شده و بیشتر در عرصه سینما فعالیت دارند، برای ایشان آرزوی موفقیت دارم و خوشحالم که فردی با نگاهی عکاسانه وارد بدنه فیلمبرداری سینما شده و شاهد قاب های تصویری با ارزشی از سوی ایشان در سینمای کشورمان خواهیم بود.
ولی، لازم میدانم نکاتی را ذکر کنم.
نکته اول، ابتدای صحبت، ایشان اشاره داشتند ”کنار گود نشستن" و نقد کردن، آن هم نقد بی هزینه، امری راحت است. البته که همیشه افرادی هستند که کنار گود نشینند، که اگر منظور ایشان آن افراد است، بسیار بجا گفته اند و گل گفته اند، ولی اگر منظور نظر دوست عزیزم آقای قاسمی، شخص من است، باید بگویم که یکی از مشکلات همیشگی من همین آرام ننشستن در کنار گود بوده، اگر تاریخ را تورق کنید و به سال های اولیه تشکیل انجمن باز گردید همیشه ردپایی از من در تمام جلسات انجمن بوده، حتی زمانیکه سرباز بودم و عصرهای روزهای جلسات انجمن با همان لباس سربازی در جلسات حضور داشتم، همان زمان که سالهای ۷۸ به بعد، انجمن واقعا انجمن عکاسان مطبوعاتی ایران بود و شخص من فعالیت حرفه ای خودم را به عنوان عکاس آزاد مطبوعاتی با کارت انجمن انجام میدادم، حتی در تجمعات نیز کارت انجمن اعتبار داشت و میشد با آن فعالیت کرد.
همیشه طرح هایی داشتم برای بهتر شدن اوضاع انجمن، تا زمانیکه کم کم من را عکاسی خواندند که زیاد صحبت میکند و کم کم کنار زدند، این داستان تا جایی پیش رفت که مدیر وقت انجمن در روز عکاسان مطبوعاتی، رویداد ده روز با عکاسان، وقتی از شخص مسئول مدعو، ده دقیقه زمان برای صحبت گرفتم، با رفتاری نا مناسب من را کنار زد و مانع از صحبت کردن من شد، فردای آن روز بود که در حضور یکی از دوستان همکار (چون ممکن است ایشان رضایت نداشته باشند، نامی را بیان نمیکنم) کارت عضویتم را پانچ کردم و رسما از عضویت در انجمن کناره گیری کردم، که البته با کمال تعجب، مدیر وقت محترم انجمن فرمودند ”خدا را شکر اینکار را کردی“، پس از آن ولی همواره نقد کردم و با دلیل نقد کردم، و البته که بازهم منفعل نبودم و با اداره کل مطبوعات و رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره بهتر شدن وضعیت فعالیت مطبوعاتی صحبت کردم، طرح دادم، ولی افسوس که یکدست صدا ندارد، چرا میگویم یکدست صدا ندارد؟ چون چند هفته قبل با آقای سجاد صفری تماس گرفتم و گفتم جلسه ای برگزار کنید تا دور یک میز بنشینیم و همفکری کنیم که چه باید کرد، به ایشان خاطر نشان کردم، این روزها دیگر عکاس رسانه داخلی و خارجی ندارد و همه ما چه عضو و چه غیر عضو، عکاسان مطبوعاتی ایران هستیم، درست طبق عنوانی که انجمن بر خود دارد، قرار بود آقای صفری با من تماس بگیرند و نتیجه را بگویند که آیا جلسه هم اندیشی عکاسان مطبوعاتی در کارخواهد بود یا خیر، که البته هیچ وقت هیچ تماسی گرفته نشد و دوستان کار خود را کردند که البته طبق معمول نتیجه ای در بر نداشت و از نظر من کاری کاملا غیر مسئولانه و غیر حرفه ای بود چرا که من بیان کننده یک ایده بودم و باید در جریان تشکیل شدن یا تشکیل نشدن جلسه قرار میگرفتم.
چند ماه پیش از آخرین انتخابات انجمن نیز، تمایلم را مبنی بر پرداخت حق عضویت معوقه برای حضور و کاندیداتوری در انجمن اعلام کردم، ولی شگفتا که بی هیچ نامه کتبی یا تماس تلفنی و درست پس از ابراز تمایل برای کاندیداتوری، از عضویت انجمن معلق شدم و مشکلی ندارم روند این تعلیق را پشت هر تریبونی بیان کنم تا متوجه شوید و سوال کنید چرا پس از تعلیق و انتخابات انجمن، خبرنامه تعلیق من بدستم میرسد و پیش از آن هیچ اطلاعی به من داده نمیشود.
خوب که فکر میکنم، از روش معلق شدن ناگهانی من تا این مورد آخر، انجمن رفتاری حرفه ای از خود نشان نداده و فقط نگران نقد شدن بوده.
نکته دوم، ما هنوز یک نکته را فرا نگرفته ایم که هر واژه که بکار می بریم دارای مسئولیت است، بار معنایی دارد، و انتقال دهنده انرژی مثبت و منفی. من همیشه با گفتمان موافقم، ولی با بکار گیری الفاظی که شاید کمی طعنه آمیز باشد مخالفم، و همواره بر این باورم که اگر صحبتی است باید واضح گفته شود تا سوتفاهم یا سوتعبیر نشود، این درست همان پاشنه آشیل جامعه عکاسی ایران است که رو در رو با هم خیلی منطقی صحبتی میکنیم ولی بعد از آن با جملاتی طعنه آمیز و کنایه آمیز آواری از عناوین را روی سر فرد مقابل خالی میکنیم.
وقتی از جملاتی مانند، (یدک کشیدن)، (خود را حرفه ای میدانند)، (اینترنشنال را یدک کشیدن)، و غیره استفاده میکنیم، یعنی هنوز فردی منعطف که تحمل شنیدن صحبت های منتقدانه و مخالف نظر خود را دارد نرسیده ایم. تمام این عناوین حامل باری منفی هستند، مخصوصا که از لفظ انگلیسی آنها استفاده میکنیم که قطعا حالتی تأکیدی و کنایه آمیز به خود میگیرند، و تنها عملکردشان ایجاد دو دستگی میان جمع عکسان مطبوعاتی خواهد بود که ممکن است فکر کنند ما اعضای جامعه عکاسی مطبوعاتی رسانه های خارجی، خود را تافته جدا بافته از دیگران میدانیم.
شاید لازم به ذکر باشد، به فردی که با رسانه های بین المللی کار میکند و در چند کشور مختلف برای رسانه کار کرده است، عکاس بین المللی گفته میشود و قرار نیست عکاس نامی را با خود یدک بکشد.
مورد دیگر اینکه، وقتی میگوییم که عکاسان بین المللی به همکاران خود عنوان آماتور خطاب کرده اند، باید ذکر کنیم که کجا و عکاس کدام رسانه به دیگران، آماتور خطاب کرده، چرا که از نظر فرد من، آماتور به کسی گفته میشود که از راه عکاسی مطبوعاتی امرار معاش نمیکند، و اگر غیر از این باشد، اطلاق لفظ آماتور، توهین آمیز است. پس باید بیان این جملات بر مبنای دلیل واضح باشد و نه به صورت امری بیان شود که جامعه عکاسی را (آنهم در این زمان که نیاز به همبستگی هر چه بیشتر عکاسان است) دوچار سو تعبیر و دو دستگی کند.
نکته دیگر اینکه اگر همکار عزیزم لفظ Local را عنوانی پست می داند، باید خدمت ایشان و دیگران بگویم که در زبان انگلیسی حرفه ای مطبوعاتی، Local به خبرگزاری ها و رسانه هایی اطلاق میشود که، زبان آنها محلی (برای مثال فارسی) و دفتر دومی در کشوری دیگر ندارند. یعنی به خبرگزاری های داخلی یک کشور مانند، فارس، ایسنا، تسنیم، ایلنا و… Local News Agency گفته میشود، پس چه خوب است از عناوین حقوقی و حرفه ای مطبوعاتی، به روش کنایه آمیز استفاده نکنیم.
نکته دیگر که باید درباره آن کمی صحبت کنم این است که دوست عزیزم آقای قاسمی عزیز، عنوان کرده که افراد شاغل در رسانه های خارجی که در ایران فعالیت میکنند، اگر از سوی نهاد های نظارتی آنها خواسته شود نام عکاسی را که به آنها عکس داده عنوان کنند، ایشان برای حفظ و صیانت از مجوز فعالیت خود، نام آن عکاس را عنوان خواهند کرد. در تماسی تلفنی که با ایشان داشتم گفتم که در طول بیش از یک دهه فعالیتم با خبرگزاری رویترز که گاهی مجبور بودیم از منابع داخلی، عکس خبری روز را تهیه کنیم، پیش نیامده چنین درخواستی از سوی هیچ نهادی به شخص من داده شود و من شاهد چنین موردی نبودم، ولی اگر شما از این موضوع دچار دردسر شده اید خیلی خوب است با ذکر نام و دلیل یا به گونه ای که خود درست میدانید آن را بیان کنید.
به باور من، این زمان خوبی نیست که با جملاتی که خود در ذهن مخاطب ایجاد سوال میکنند صحبتهایی را بیان کنیم که نیاز به اثبات دارند و در صورت استفاده از سوم شخص هایی که مجهول هستند تنها کاری که کرده ایم این است که تشویش را در دل همکارانمان کاشته ایم و یکدیگر را نسبت به هم بی اعتماد کرده ایم.
امیدوارم دوست و همکارم آقای قاسمی عزیز از من رنجیده خاطر نشده باشند چرا که خوب به شخصیت من واقف هستند و میدانند که خیلی شفاف و واضح حرف دلم را بیان میکنم چرا که این حرفه و انسان بودن عکاس مطباعاتی برای من نه تنها یک شغل و یک عنوان نیست، بلکه یک باور، اولویت، عشق و احترام است که باید پاس داشته شود و باید در برابر هر آنچه به آن خدشه ای وارد کند ایستادگی کرد. ولی اگر واقعا همکارانی هستند که به قول ایشان، نام عکاس را زیر عکس ذکر نمیکنند ولی جایی دیگر اسامی منابع خود را فاش میکنند، چه بهتر است که دوستانه هم شده، به عکاسان همکار داخلی بگویند که مراقب امنیت خود باشند تا خدایی ناکرده دچار مشکل نشوند.