در حال بارگزاری
لطفا شکیبا باشید...
کودکان محروم
سروش روایی
افتتاح مدرسه و خانه عالم روستای اسماعیل آباد زرندیه
با حضور دانش آموزان روستایی و جهادگران و مسیولین استان مرکزی؛ یک باب مدرسه ابتدایی و خانه عالم در روستای اسماعیل آباد 14 محله زرندیه افتتاح شد. جبهه جهادی منتظران خورشید به طور رسمی از سال 1397 این 14 روستا را بعنوان یکی از مناطق هدف مشخص کرده و با جذب ده ها میلیارد تومان تا کنون توانسته است اقدامات ارزنده ای را در راهسازی؛ آبرسانی؛ احداث مدارس و مساجد و خانه های نیازمندان و خانه های عالم در کنار اردوهای متمرکز و برنامه های بهداشت و درمان، فرهنگی، هنری، ورزشی، هنری، اهدای سبدهای معیشتی و جهیزیه و ... انجام دهد.
مجید حق دوست
سرزمین فریادهای خاموش
جنوب کرمان ، اینجا آب نیست، برق نیست، توالتی هم وجود ندارد. آدمها برای خلاصشدن کمی دورتر از کپر خود، روی کپهای خاک خود را راحت میکنند. تن و صورتشان ماه به ماه هم رنگ آب نمیبیند. برای همین است که بیماری زیاد است. قارچ و بیماریهای فراوان پوستی. دخترها با موهای بلند و کوتاه تصوری از شانه ندارند. هیچ مویی صبح به صبح شانه نمیخورد، بافته نمیشود. اینجا زن و مرد فقط رنجهای خود را میبافند. اینجا دهان همه آدمها بوی گرسنگی میدهد و پسرهای 12-11 ساله، شلوارهای گشاد پدرهای خود را با طناب روی کمرشان سفت میکنند. اینجا وصله بیداد میکند. تن هیچکس لباسی نیست که وصلهای نداشته باشد. لباسها چنان کهنه است که میتوان نخهای تاروپود را یکبهیک شمرد. اسمها عوض میشوند و آدمها یکی هستند. از مسافتی به مسافتی دیگر. اینجا همه چیز تکراری است. کپرنشینان اگر خیلی خوشبخت باشند، بلدی پیدا میکنند تا از تیر چراغ برق برایشان رشتهای نور بیاورد.
زابل، شهر کوچک با مشکلات بزرگ
زابل، امروز دلتنگ است؛ هم از دست دوستان و هم از دست بیگانگان. البته ما مرکزنشینان باید بیشتر شرمنده باشیم که زندگی آرامی داریم اما مردم آن سامان به جرم نزدیکی به کانون ترور و بیقانونی در پاکستان و افغانستان، خط مقدم اشرار و مخالفان امنیت در جمهوری اسلامی شدهاند.
حیدر رضایی
زابل ، شهر سوخته
زابل شهر کوچکی است، اما مشکلات بزرگی دارد.جایی که بیکاری و فقر دارد، وهر جا بیکاری و فقر هست، فسادهم هست.زابل نگرانی دیگری هم دارد. نگران کودکانی که غذای خوب ندارند، بهداشت ندارند، تفریح و رفاه ندارند و جز بازی با تل ماسهها که همیشگی است؛ چاره دیگری برای انتخا ب زندگی بهتر پیش روی خود نمیبینند.زابل نگران نوجوانانش هم هست. نگران نوجوانانی که دبیرستان نمیروند و کسی از آنها نمیخواهد عضو کتابخانه شود چراکه کتابخانهای هم نیست تاعضوی بخواهد. و از این که به مدرسه نمیروند ناراحت نیستند، چون میدانند اگر درس بخوانند باید از زابل بروند؛وقتی زابل فقط یک کتابفروشی دارد که کتابهای سفارشی اساتید دانشگاه را میآورد و به دانشجویان میفروشد و از دو طرف سودی اندک میگیرد.یا این که دانشجویان دانشگاهش هم فقط مدرک میگیرند و کاری برای آنها در شهرشان پیدا نمیشود و...انگار وقتی فقر باشد بقیه مشکلات هم پی در پی میآید.
زهرا غلامرضا زاده
گنج های فراموش شده
«ایکس باکس» و «پلی استیشن» ندارند. حتی نام هیچ کدام را نشنیدهاند. اما بازی کردن و شاد بودن را بلدند. یک توپ خوشحالشان میکند و یک طناب ساده، لبخند روی لبشان مینشاند. اینجا «قلعه گنج» است؛ اینجا پدر و مادرها گلایه نمیکنند: «عجب دوره و زمانهای شده؛ ما نمیدانیم چطور باید بچههامان را خوشحال کنیم؟ از بس همه چیز دارند نمیدانیم چه اسباببازی و کتاب و لباسی برایشان بخریم؟» اینجا«قلعه گنج» است؛ بچهها چیزی ندارند. از دوچرخه و ماشینهای الکترونیک و عروسکهای نرم آدمنماخبری نیست اما لبخند کودکان واقعی و دنیاشان پر از شادی است.
روایت ریحانه جولایی از وضعیت اسفبار زنان منطقه محروم ذلقی الیگودرز
زندگی در دوران پارینه سنگی
زنان، قربانی اصلی مناطق محروم و بعد از آنها کودکان هستند که با سختی زندگی مواجه میشوند. قبل از رسیدن به این زنان ، باید از مسیری سخت گذشت. مسیری با جادههای خاکی که سالانه جان افراد زیادی را میگیرد، دستاندازهای غیرقابل توصیف و درههای عمیق که از درختان بلوط پوشیده شدهاند. چالهها و سنگهای ریز و درشتی که در وسط جاده جا خوش کردهاند و از ریزشهای گاه و بیگاه کوه حکایت دارند. انتهای این جاده به منطقه «زلقی» الیگودرز در استان لرستان میرسد؛ جایی که انگار در زمان متوقف شده است. جایی که هیچ شباهتی به دنیای امروز ندارد، جایی که مردمانش از بدیهیترین امکانات زندگی محروم شدهاند.
حداد منصوری
زجر این زنان تمامی ندارد!
همه چیز از نبود «جاده» شروع می شود؛ بی سواد ماندن کودکان، ازدواج دختران 13- 12 ساله، بیماری، محصور بودن در کوهستان بدون هیچ ارتباطی و در نهایت محرومیت مطلق. زنان قوم لُر در منطقه ذلقی شرقی و غربی شهرستان الیگودرز استان لرستان مشکلات زندگی سخت و طاقت فرسای کوهستان را بدوش میکشند و با غلبه بر مشکلاتی نظیر فقر و تنگدستی، نبود امکانات و درآمد پایین، عدم امکان تحصیل و کارهای سخت روزانه، عدم دسترسی به سوخت و تأمین آن از هیزم و چوب جنگل، علیرغم نشستن گرد پیری بر چهره جوانیشان، دوشادوش مردان خود در سینه کوههای زاگرس سر به آستان آسمان می سایند.
فـیـلـم و عـکـس خـبـری، مـسـتـنـد نـورفـتـو
صفحه اول
عکس
خبری
مستند
فیلم
خبری
مستند
رویدادها
ارسال عکس و فیلم
جستجو
ارتباط با ما