در حال بارگزاری
لطفا شکیبا باشید...
خانه روستایی
مصطفی قربانی
بیراهگان
از بدو ورود به دهستان موگویی (استان چهار و محال بختیاری) اولین مانع توسعه جاده ناهموار و خطرناک در آن مشاهده می شود.علی رغم احداث مرکز بهداشت در روستای "سر آقا سید" حضور و اثر فاضلاب منازل بر کل زندگی روزمره ساکنان آن مشهود و رقت انگیز است. تقریبا میتوان گفت تمام روستا بوی تعفن فاضلاب می دهد. ازدواج زودهنگام دختران در سنین 13 تا 18 سالگی امری مرسوم است و گویی جزئی از زندگی روزمره آنان و در ردیف غرایز کاملا جسمانی مانند غذا خوردن، اجابت مزاج، خوابیدن و ... است.چهره ی زنان روستا بسیار مسن تر از سن واقعی آنان است و به طور تقریبی می توان گفت یک زن ساکن موگویی طی 5 سال اول زندگی زناشویی خود 3 کودک به دنیا می آورد.ترک تحصیل در مناطق موگویی امری مشهود است، این مهم علاوه بر نبود امکانات دلایلی هم چون اجبار خانواده ها به ویژه بر سر دختران دارد. بسیاری از کودکان تحصیلات را تنها تا رده ششم ابتدایی می توانند ادامه دهند.
محمدرضا قاسمیان
توقف تولید با بره فروشی
حسینعلی حصاری رییس اتحادیه دامداران بجنورد: خشکسالی و گرانی نهادهها سبب شده تا تولید برای دامداران به صرفه نباشد از این رو عرضه برهها در بازار و همچنین فروش دام داشتی افزایش یافته است.با توجه به کاهش بارندگی های بهاره و مشکل تامین علوفه در مراتع هم اکنون عرضه دام بیشتر شده است که این امر موجب کاهش قیمت ها شده است.وی با اشاره به اینکه خشکسالی ها سبب شده تا تولید علوفه در مراتع به شدت کاهش یابد افزود : امسال عشایر در تامین ته چرای کشاورزان هم با مشکل رو به رو شده اند، گرانی علوفه و کاهش میزان تولید آن سبب شده تا کشاورزان ته چرا را با قیمت بیشتری عرضه کنند.
زابل، شهر کوچک با مشکلات بزرگ
زابل، امروز دلتنگ است؛ هم از دست دوستان و هم از دست بیگانگان. البته ما مرکزنشینان باید بیشتر شرمنده باشیم که زندگی آرامی داریم اما مردم آن سامان به جرم نزدیکی به کانون ترور و بیقانونی در پاکستان و افغانستان، خط مقدم اشرار و مخالفان امنیت در جمهوری اسلامی شدهاند.
حیدر رضایی
زابل ، شهر سوخته
زابل شهر کوچکی است، اما مشکلات بزرگی دارد.جایی که بیکاری و فقر دارد، وهر جا بیکاری و فقر هست، فسادهم هست.زابل نگرانی دیگری هم دارد. نگران کودکانی که غذای خوب ندارند، بهداشت ندارند، تفریح و رفاه ندارند و جز بازی با تل ماسهها که همیشگی است؛ چاره دیگری برای انتخا ب زندگی بهتر پیش روی خود نمیبینند.زابل نگران نوجوانانش هم هست. نگران نوجوانانی که دبیرستان نمیروند و کسی از آنها نمیخواهد عضو کتابخانه شود چراکه کتابخانهای هم نیست تاعضوی بخواهد. و از این که به مدرسه نمیروند ناراحت نیستند، چون میدانند اگر درس بخوانند باید از زابل بروند؛وقتی زابل فقط یک کتابفروشی دارد که کتابهای سفارشی اساتید دانشگاه را میآورد و به دانشجویان میفروشد و از دو طرف سودی اندک میگیرد.یا این که دانشجویان دانشگاهش هم فقط مدرک میگیرند و کاری برای آنها در شهرشان پیدا نمیشود و...انگار وقتی فقر باشد بقیه مشکلات هم پی در پی میآید.
حداد منصوری
زجر این زنان تمامی ندارد!
همه چیز از نبود «جاده» شروع می شود؛ بی سواد ماندن کودکان، ازدواج دختران 13- 12 ساله، بیماری، محصور بودن در کوهستان بدون هیچ ارتباطی و در نهایت محرومیت مطلق. زنان قوم لُر در منطقه ذلقی شرقی و غربی شهرستان الیگودرز استان لرستان مشکلات زندگی سخت و طاقت فرسای کوهستان را بدوش میکشند و با غلبه بر مشکلاتی نظیر فقر و تنگدستی، نبود امکانات و درآمد پایین، عدم امکان تحصیل و کارهای سخت روزانه، عدم دسترسی به سوخت و تأمین آن از هیزم و چوب جنگل، علیرغم نشستن گرد پیری بر چهره جوانیشان، دوشادوش مردان خود در سینه کوههای زاگرس سر به آستان آسمان می سایند.
فـیـلـم و عـکـس خـبـری، مـسـتـنـد نـورفـتـو
صفحه اول
عکس
خبری
مستند
فیلم
خبری
مستند
رویدادها
ارسال عکس و فیلم
جستجو
ارتباط با ما