در حال بارگزاری
لطفا شکیبا باشید...
نوجوان کار
میلاد حدادیان
حسین 14 ساله از کلمه
حسین، پسر کم سن و سالی از شهر محروم کلمه است. او بخاطر مصائب و مشکلات زندگی از تنها آرزویش یعنی تحصیل دست شسته است. چرا که درست در زمان رشد و تکامل روحی و فرهنگی اش باید بار سنگین وظایف پدرش که حالا از کارافتاده است را با ترک تحصیل ، به جای پدر در ساختمان های درحال ساخت کار کند. مادرش به زمین داران در برداشت محصولات یاری می دهد و در ازای آن مبلغ ناچیزی دریافت میکند که کفاف هزینه های خرد زندگی را هم نمیدهد. حسین و خانواده اش بمدت یکسال تحت پوشش کمیته امداد بوده اند که به دلایلی این حمایت قطع شده و آنها میبایست به همان میزان به تلاش و پشتکارشان برای ادامه ی زندگی بیافزایند. حسین گاهی بالای کوه ها می ایستد، در چشم های شهر نگاه میکند و به سکوت و تنهایی کلمه گوش میکند. کلمه شهر محرومی از توابع بوشهر که مدت هاست شرمنده ی نگاه حسین و همه ی مردمی ست که سالها از آرزوهایشان عقب مانده اند.
ویدئو: احمد بلباسی
فقر و بدبختی این قدر زیبا !
در قطار که باز میشود، دو نفر با داریه زنگی به استقبالتان میآیند: «سیارم و میگردم کسی نمیدونه دردم/ آخ ظاهر شادی دارم، اما اصل دردم» نفر دوم میخواند: «نچینوم اون گلی که خار داره دلبر/ نگیروم دختری که یار داره دلبر» به به... در که پشت سرتان بسته شد، و تا به خودتان بیایید، یکی داریهاش را طرفتان گرفته و دارد میگوید: «دل جوونو شاد کن دلتو شاد کردیم. نقد نداری، دستگاه کارتخون هست، یه دشتی به ما بده جوون.» کجا دیدهای فقر و بدبختی و حاشیه نشینی این قدر زیبا باشد؟
فـیـلـم و عـکـس خـبـری، مـسـتـنـد نـورفـتـو
صفحه اول
عکس
خبری
مستند
فیلم
خبری
مستند
رویدادها
ارسال عکس و فیلم
جستجو
ارتباط با ما