در حال بارگزاری
لطفا شکیبا باشید...
مهاجران بلوچ
علیرضا معصومی
زندگی جهمنی در بهشت
میگویند در بهشت زندگی میکنیم، اما هیچ چیز نداریم. نه آب، نه گاز، نه راه، نه مدرسه. آفاق، یک پرده کهنه را کنار میزند و میگوید: «نگاه کنید! همین پشت، خودمان را میشوییم. جهاد هفتهای یک بار با تانکر آب میآورد» بچهها دورش را میگیرند. قد و نیم قد هستند. یکیشان، آنکه کوچکتر است، انگار که فهمیده باشد موضوع مهمی در کار است، به تقلید از مادر، پرده جلوی خانهشان را کنار میزند تا بشود عکس گرفت. خانه، یکی از 6 اتاق ردیف شده کنار هم است که در هر کدام یک خانواده زندگی میکنند. در خانه هم همان پرده رنگ و رو رفته است که پسر بچه آن را کنار زده. کنار اتاقها وسایل مختصری دیده میشود. چند دست رختخواب، یک زیرانداز کهنه، چند تکه ظرف و خرده ریزهای دیگر. بیرون اتاق هم آفتابههای پلاستیکی ردیف شدهاند. تمام دارایی خانواده همین است.قبلاً روی زمین کشاورزی کار میکردیم. به خاطر اینکه دستمان تنگ بود با بنیاد هماهنگ شدیم. حالا بنیاد زمینهایمان را گرفته. شکایت کردهایم اما هنوز که نتیجه نداده. هیچ درآمدی نداریم غیر از یارانه.»
فـیـلـم و عـکـس خـبـری، مـسـتـنـد نـورفـتـو
صفحه اول
عکس
خبری
مستند
فیلم
خبری
مستند
رویدادها
ارسال عکس و فیلم
جستجو
ارتباط با ما