در حال بارگزاری
لطفا شکیبا باشید...
محرومیت بهداشتی
مجید حق دوست
سرزمین فریادهای خاموش
جنوب کرمان ، اینجا آب نیست، برق نیست، توالتی هم وجود ندارد. آدمها برای خلاصشدن کمی دورتر از کپر خود، روی کپهای خاک خود را راحت میکنند. تن و صورتشان ماه به ماه هم رنگ آب نمیبیند. برای همین است که بیماری زیاد است. قارچ و بیماریهای فراوان پوستی. دخترها با موهای بلند و کوتاه تصوری از شانه ندارند. هیچ مویی صبح به صبح شانه نمیخورد، بافته نمیشود. اینجا زن و مرد فقط رنجهای خود را میبافند. اینجا دهان همه آدمها بوی گرسنگی میدهد و پسرهای 12-11 ساله، شلوارهای گشاد پدرهای خود را با طناب روی کمرشان سفت میکنند. اینجا وصله بیداد میکند. تن هیچکس لباسی نیست که وصلهای نداشته باشد. لباسها چنان کهنه است که میتوان نخهای تاروپود را یکبهیک شمرد. اسمها عوض میشوند و آدمها یکی هستند. از مسافتی به مسافتی دیگر. اینجا همه چیز تکراری است. کپرنشینان اگر خیلی خوشبخت باشند، بلدی پیدا میکنند تا از تیر چراغ برق برایشان رشتهای نور بیاورد.
محمد صفرپور
چالش آب برای 170 هزار روستایی
کاهش 50 درصدی میانگین بارش باران در خراسان شمالی در هشت ماه سال زراعی جاری که منجر به نفوذ خشکسالی خفیف تا شدید در حدود 59 درصد از گستره مساحت دو میلیون و 800 هزار هکتار این استان شد و پیش بینی تداوم روند کاهش نزولات جوی در ماههای آینده، زخم خشکسالی را در این خطه عمیقتر کرد. اکنون علاوهبر دشواریهای تامین آب در شهرهای خراسان شمالی؛ تامین آب شرب تعداد کثیری از روستاهای استان نیز با مشکل مواجه شده به گونه ای که در سال های اخیر با گرم شدن هوا اهالی روستاهای خراسان شمالی برای تامین آب شرب مورد نیاز خود چشم انتظار تانکرهای آبرسانی هستند.
منصوره قلیچی
درمانده
آب های روان فاضلاب می شود جلوی خانه ها. در قبرستان، روستا و محله . فاضلاب اگر چه از خانه ها بیرون می رود اما در کوچه ها دفع می شود. بیماری مردم از همین فاضلاب هایی که خودشان در کوچه و خیابان رها کرده اند، تشدید می شود. مردم بیماری را اگر از کوچه و خیابان نگیرند از بادهایی خواهند گرفت که آلودگی را به ریه هایشان می فرستد. آنها آلودگی را نفس می کشند و مردم را به بیمارستان هایی می کشاند که خودشان در بهداشت درمانده اند. کسی همت پاک کردن زندگی آنها را از آلودگی های زمینی و هوایی ندارد. مردم زابل یا خودشان هم بی اهمیت شده اند و یا توان زدودن آن را ندارد. کسی خود را مسئول نمی داند به آنها آموزش دهد که این زندگی می تواند بهتر باشد اگر کمی هم خودشان بخواهند. مسئولان در زابل به فرهنگ سازی بین مردم آنقدر بی توجه شده اند که همچنان تولد فرزندان معلول در خانواده ها عادی است. درمان و بهداشت امکانات می خواهد اما امکان درمان برای زابل نشینان به اندازه ای که نیاز دارند در روستاهایشان فراهم نیست.
حیدر رضایی
زابل ، شهر سوخته
زابل شهر کوچکی است، اما مشکلات بزرگی دارد.جایی که بیکاری و فقر دارد، وهر جا بیکاری و فقر هست، فسادهم هست.زابل نگرانی دیگری هم دارد. نگران کودکانی که غذای خوب ندارند، بهداشت ندارند، تفریح و رفاه ندارند و جز بازی با تل ماسهها که همیشگی است؛ چاره دیگری برای انتخا ب زندگی بهتر پیش روی خود نمیبینند.زابل نگران نوجوانانش هم هست. نگران نوجوانانی که دبیرستان نمیروند و کسی از آنها نمیخواهد عضو کتابخانه شود چراکه کتابخانهای هم نیست تاعضوی بخواهد. و از این که به مدرسه نمیروند ناراحت نیستند، چون میدانند اگر درس بخوانند باید از زابل بروند؛وقتی زابل فقط یک کتابفروشی دارد که کتابهای سفارشی اساتید دانشگاه را میآورد و به دانشجویان میفروشد و از دو طرف سودی اندک میگیرد.یا این که دانشجویان دانشگاهش هم فقط مدرک میگیرند و کاری برای آنها در شهرشان پیدا نمیشود و...انگار وقتی فقر باشد بقیه مشکلات هم پی در پی میآید.
زابل، شهر کوچک با مشکلات بزرگ
زابل، امروز دلتنگ است؛ هم از دست دوستان و هم از دست بیگانگان. البته ما مرکزنشینان باید بیشتر شرمنده باشیم که زندگی آرامی داریم اما مردم آن سامان به جرم نزدیکی به کانون ترور و بیقانونی در پاکستان و افغانستان، خط مقدم اشرار و مخالفان امنیت در جمهوری اسلامی شدهاند.
حیدر رضایی
زابل ، شهر سوخته
زابل شهر کوچکی است، اما مشکلات بزرگی دارد.جایی که بیکاری و فقر دارد، وهر جا بیکاری و فقر هست، فسادهم هست.زابل نگرانی دیگری هم دارد. نگران کودکانی که غذای خوب ندارند، بهداشت ندارند، تفریح و رفاه ندارند و جز بازی با تل ماسهها که همیشگی است؛ چاره دیگری برای انتخا ب زندگی بهتر پیش روی خود نمیبینند.زابل نگران نوجوانانش هم هست. نگران نوجوانانی که دبیرستان نمیروند و کسی از آنها نمیخواهد عضو کتابخانه شود چراکه کتابخانهای هم نیست تاعضوی بخواهد. و از این که به مدرسه نمیروند ناراحت نیستند، چون میدانند اگر درس بخوانند باید از زابل بروند؛وقتی زابل فقط یک کتابفروشی دارد که کتابهای سفارشی اساتید دانشگاه را میآورد و به دانشجویان میفروشد و از دو طرف سودی اندک میگیرد.یا این که دانشجویان دانشگاهش هم فقط مدرک میگیرند و کاری برای آنها در شهرشان پیدا نمیشود و...انگار وقتی فقر باشد بقیه مشکلات هم پی در پی میآید.
روایت ریحانه جولایی از وضعیت اسفبار زنان منطقه محروم ذلقی الیگودرز
زندگی در دوران پارینه سنگی
زنان، قربانی اصلی مناطق محروم و بعد از آنها کودکان هستند که با سختی زندگی مواجه میشوند. قبل از رسیدن به این زنان ، باید از مسیری سخت گذشت. مسیری با جادههای خاکی که سالانه جان افراد زیادی را میگیرد، دستاندازهای غیرقابل توصیف و درههای عمیق که از درختان بلوط پوشیده شدهاند. چالهها و سنگهای ریز و درشتی که در وسط جاده جا خوش کردهاند و از ریزشهای گاه و بیگاه کوه حکایت دارند. انتهای این جاده به منطقه «زلقی» الیگودرز در استان لرستان میرسد؛ جایی که انگار در زمان متوقف شده است. جایی که هیچ شباهتی به دنیای امروز ندارد، جایی که مردمانش از بدیهیترین امکانات زندگی محروم شدهاند.
حسین معمری
زخم های باز بوشکان
در بخشهای ارم و بوشکان استان بوشهر مردم با کمبودهای بسیاری در حوزه درمان روبرو هستند و در بسیاری مواقع برای نیازهای ابتدایی مجبورند کیلومترها راه را طی کنند. طرح تحول سلامت که اولویت آن در حوزه درمان و پیشگیری هست متاسفانه با روند اجرایی کند طی می شود و لازم است که توسعه همهجانبه زیرساختهای سلامت در شهرستان دشتستان و تأمین نیازها و رفع کمبودهای این حوزه و عقبماندگیهای گذشته در دشتستان و مطالبات عقب افتاده کادر بهداشت و درمان نیز پرداخت شود. بوشکان با یک مرکز درمانی از کمبود وسایل و تجهیزات و نیز کادر درمانی در خدمات درمانی به مردم این مناطق بسیار رنج میبرد. وبه همین علت سالانه تلفات انسانی زیادی را متحمل می شود.
فـیـلـم و عـکـس خـبـری، مـسـتـنـد نـورفـتـو
صفحه اول
عکس
خبری
مستند
فیلم
خبری
مستند
رویدادها
ارسال عکس و فیلم
جستجو
ارتباط با ما