ساتیار امامی از عکاسان خبری باسابقه ای است که سالها در رسانههای مختلفی از جمله روزنامه جامجم و آژانس عکس همشهری فعالیت کرده و داوری جشنوارههای عکس متفاوتی را نیز برعهده داشته است. وی بارها در جشنوارههای مختلف عکاسی لوح تقدیر و جوایز متعددی نیز دریافت کرده است. امامی در وقایع سال 1388 هنگامی که مشغول به عکاسی از اتفاقات آن دوران بود دستگیر شد و مدتی در بازداشت بود. وی در حال حاضر صاحب امتیاز و مدیر مسئول پایگاه خبری و چندرسانهای گیتی تصویر است و در حوزه کارگردانی مستند فعالیت میکند. با او به واسطه سابقه کاریش در حوزه عکاسی مطبوعاتی درباره شرایط این روزهای عکاسان و عدم حضور آنان گفتگو کردیم؛
امامی در ابتدای گفتگو با اشاره به اینکه مهم ترین سوالی که در این حوزه باید پرسید اینکه چرا عکاسان رسمی که در استخدام رسانهها هستند در اعتراضات اخیر حضور ندارند گفت: آیا بخشنامه یا نامهای مبنی بر عدم حضور دریافت کردند یا خودشان به خاطر بحث امنیت حاضر نمیشوند که بروند عکاسی کنند. متاسفانه بعد از سال 1388 محدودیتهایی زیادتر شد و بنظرم تا حدی هم این محدودیتها منطقی است چون تقریبا هیچکدام از اعتراضات جریانی نیست و کسی هم مسئولیت برگزاری آن را به عهده نمیگیرد به این معنا که اگر یک روز منِ عکاس را بگیرند، من نمیدانم با چه کسی طرف هستم و معلوم نیست که باید پیش چه کسی رفت وچه باید کرد.
وی افزود: درست است که ذات عکاسان خبری ثبت وقایع و اتفاقات بدون غرض ورزی و همراه با بی طرفی است ولی به شرطیکه امنیت آنان تامین شود. دوربین عکاس رو به جامعه و محل وقوع اتفاق است نه سمت طرف خاصی به بیان دیگر عکاس خبری وسط میدان است. به عنوان نمونه عکاسان زمان انقلاب سمت کسی نبودند و فقط تلاش کردند که کارشان را انجام دهند ولی الان حدود یک دهه است که به خاطر محدودیت ها روایت درستی از اعتراضات وجود ندارد چون عکاسان حضور ندارند. همانطور که نیروهای آتشنشان و امداد ونجات وسط میدان میآیند و مسئولیت هراتفاقی هم میپذیرند ما هم باید اینطور وسط میدان باشیم به شرطی که بدانیم یک جایی مسئولیت امنیتمان را به عهده بگیرد در غیر اینصورت یکسری عکسهای بیکیفت و موبایلی جای واقعیت را میگیرد و به عنوان سند و مدرک استفاده میشود. نکته مهم درخصوص این عکسها اینکه چون کسی که عکسها را گرفته حرفهش عکاسی نبوده اغلب آنها مغرضانه و فاقد نگاه روایت گری منصفانه است درواقع آنها عکس خبری نیست فقط یک تصویر است. البته ما مشکل نبود عکس در این ایام نداریم چون در کسری از ثانیه از حوادث و اتفاقات عکس منتشر میشود و دیگر عکاسی در انحصار رسانه ها و عکاسان با دوربین نیست.
امامی ادامه داد: متاسفانه ما چون رسانه مستقل نداریم، پروتکل و قانونی خاصی هم برای عکاسان خبری و رسانهها نداریم و این مسئله باعث شده که عکاسان از حضور صرف نظر کنند. من سال 1388 به دلیل عکاسی خبری و برخی تسویهحسابهای شخصی توسط همصنفان و همکاران خودمان دستگیر شدم. در همان سال همشهری میخواست ضمیمه ای از اعتراضات یا به قول خودشان اغتشاشات چاپ کند و برای عکس با من تماس گرفتند و من گفتم: شما می دانید به چه کسی زنگ زدید؟ شما به کسی زنگ زدید که به خاطر عکس گرفتن در آن موقعیت مورد آسیب قرار گرفته است و پاسخ آن فرد این بود که ما برای چاپ این ویژه نامه عکس با کیفیت و مطبوعاتی نداریم و من گفتم با این احوال پس چرا نمیگذارید ما عکاسی کنیم؟ در همان موقعی که بازداشت بودم، کارشناس پرونده به من گفت: تصمیم داشتند شما را بزنند و ما شما را گرفتیم که نزنند ولی هیچ کداممان نمیدانستیم چه کسی قرار بوده ما را بزند. بنظرم نمی توان بیرون گود نشست و گفت لنگش کن. وقتی نیروی رسانهای امنیت حداقلی ندارد چطور توقع داشته باشیم که کار کند. به عنوان مثال الان آقای حیدر رضایی که سالها در رسانههای نزدیک به حاکمیت بودند چرا دوربین دست نمیگیرند و عکاسی نمیکنند؟ چون میدانند امنیت ندارند پس چطور میتوان توقع داشت عکاسان به راحتی به خیابان بروند و عکاسی کنند.
این عکاس خبری در ادامه به حادثه پلاسکو اشاره کرد و توضیح داد: به عنوان مثال در حادثهای مثل پلاسکو عکاسان حاضر شدند و یک حلقه امنیتی هم برای آنها ایجاد شد طوری که آتش نشان ها حواسشان به عکاسان و خبرنگاران بود اما درمورد وقایع اخیر آیا این حلقه امنیتی وجود دارد؟ خیر. البته ممکن است در آینده از دل همین عکسهای موبایلی هم یک قهرمان بیرون بیاید.
امامی با تاکید براینکه در اعتراضات اخیر هیچ سازوکاری برای حضور عکاسان وجود ندارد گفت: قبلا روال کار به این شکل بود که هر تصمیمی گرفته میشد به ما ابلاغ میشد مثلا سال 1388 به عکاسان خارجی ابلاغ شد که عکاسی نکنند و چون قانون است باید آن را بپذیری نه اینکه با آن بجنگی چون وظیفه عکاس جنگیدن نیست؛ اما در حال حاضر هیچکس هیچ اطلاعی ندارد که باید چه کند. بحث اصلی من این است که مراجع بالادستی ما عکاسان را میشناسند چون ما شناسنامه داریم، عکاسان زمان جنگ هم در آن زمان شناسنامه داشتند مثلا در زمان جنگ هم کسانی که در میدان رزم بودند عکاسان را میشناختند و به سنگر گرفتن آنها کمک میکردند الان هم حاکمیت میتواند قوانینی وضع کند تا عکاسان هم با حفظ امنیت در خیابان ها حاضر شوند و عکاسی کنند. ممکن است که در میانه این اتفاقات، عکاس مورد آسیب هم قرار گیرد ولی نه از سمت افراد حاضر در آن واقعه.
وی افزود: به عقیده من انجمن عکاسان مطبوعاتی نمیتواند به عنوان نهاد تامین کننده امنیت اقدامی برای عکاس انجام دهد و تنها اقدامی که این نهاد میتواند بکند اینکه به مرجع ذی صلاح اعلام کند که فلان عکاس براساس اساسنامه، ضوابط و اصول انجمن ما فعالیت میکند. انجمن عکاسان مطبوعاتی یک نهاد صنفی است که قرار است به مشکلات صنفی من رسیدگی کند ولی قرار نیست در محتوای تصویری من عکاس تاثیر بگذارد ولی میتواند با نهادهای امنیتی و حاکمیتی رایزنی کند که به عکاس مجوز عکاسی دهند. متولی کار رسانهای در ایران وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتی است نه انجمن صنفی پس باید روی صحبتمان با وزارت ارشاد باشد. اگر هم یک نفر خودش به تنهایی تصمیم گرفت که در دل حادثه برود و عکاسی کند دیگر نباید توقع داشت که در صورت پیش آمدن مشکل انجمن کاری برای او بکند.
کارگردان مستند «شرح یک عکس» در پایان بیان کرد: پیشنهاد من برای حل این معضل برقراری دیالوگ و گفتمان است. مثلا خود من وقتی بازداشت بودم جلسات بازجویی ما بیشتر شبیه یک ورکشاپ بود تا بازجویی چون من مدام تلاش میکردم برای آنها توضیح دهم که کار ما چیست و چه کار میکنیم. همانطور که صدا و سیما هم مناظرات و گفتگوهای موافق و مخالف ترتیب میدهد در حوزه رسانه هم باید چنین اتفاقاتی بیفتد و گفتگوهایی میان اهالی رسانه و نهادهای امنیتی رخ دهد. به عنوان مثال در حال حاضر یکی از نمایندگان مجلس قبلا مدیر یک رسانه بوده است باید از او پرسیده شود که آقای نظام الدین موسوی که سالها در رسانه مشغول بودی الان که در موقعیت نماینده مجلس هستی برای امنیت خبرنگار و عکاسها چه طرحی داری؟ مراجع و نهادهای امنیتی باید از ریزهکاری های کار ما باخبر شوند و بدانند که دوربین من اسلحه و ابزاری برای دشمنی نیست بلکه ابزاری برای کار و روایت است. اینکه عکسی که من گرفتم توسط یک رسانه خارجی با واتر مارک من منتشر شود که جرم من نیست.
منبع خبر : سارا فرجی / نورفتو