در خصوص این موضوع با مرتضی نیکوبذل مطلق که سالهاست سابقه عکاسی خبری در اتفاقات متفاوت داخلی و خارجی را دارد گفتگو کردیم. نیکوبذل متولد ۱۳۵۲ است و کارعکاس مطبوعاتی خود را از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸ با رسانه های داخلی آغاز کرده و از سال ۱۳۷۸ همکاری خود با خبرگزاری رویترز را به صورت عکاس آزاد تمام وقت آغاز کرد؛ پوشش اخبار ایران، افغانستان، پاکستان، لبنان و ترکیه از جمله پروژه های عکاسی این عکاس در رویترز است. همکاری با آژانس عکس زوما پرس آمریکا، آژانس عکس سیپا پرس فرانسه، همکاری با روزنامه نیو یورک تایمز بین الملل و همکاری بامجله نشنال جئوگرافیک فارسی از دیگر فعالیتهای این عکاس مطبوعاتی به شمار میآید.
تجمع دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به دستگیری اکبر گنجی و حمایت از آزادی وی . دهه 70
نورفتو: بهتر است بحث را با این موضوع شروع کنیم که چرا در اعترضات و اتفاقات اخیر عکاسان حضور ندارند؟
واقعیتش این است که وقتی در طول سالیان سال مرتب به عکاس گفته شود که اگر این عکس را بگیری ممنوع است یا اگر از فلان حادثه و اتفاق عکس بگیری ممنوع است و در کل وقتی اخبار برای عکاسان مطبوعاتی به دو گروه اخبار ممنوع و اخبار مجاز تقسیم میشوند، ناخودآگاه این موضوع در عکاس نهادینه میشود که دچار خودسانسوری شود، برای مثال، وقتی برای پوشش تصویری زلزله ترکیه به آنجا سفر کرده بودم دقایق ابتدایی عکاسی نمیکردم تا اینکه یادم افتاد اینجا ترکیه است و من میتوانم بدون ممنوعیت و محدودیت عکاسی کنم. نکته دیگر اینکه عکاسی خبری ریسک و خطر را دارد اما همیشه نهادهای مربوطه شخصیت حقوقی عکاس را به رسمیت میشناسند و اگراتفاقی برای عکاس بیفتد مشکل پیش آمده را پیگیری میکنند؛ برای نمونه سال 2014 برای عکاسی به افغانستان رفته بودم و یکروز که دربازار کابل بودم پلیس افغانستان به من گفت باید کارت خبرنگاریت را نشان بدی و وقتی کارت مرا دید گفت باید کمی صبر کنم تا ازدوربین ها مرا چک کنند که اگر یک وقتی مشکلی برایم پیش آمد نیروی امنیتی بداند که اینجا بودم و امنیتم حفظ شود. متاسفانه این موضوع در ایران وجود ندارد و اگر عکاس در زمان پوشش خبر (مانند اخبار این روزها) گرفتار شود هیچ نهاد یا مرجعی برای آزادی یا رفع گرفتاری وی پیگیری انجام نمیدهد، و چه بسا عکاس مورد مواخذه هم قرار بگیرد، چرا که خبر برای عکاس خبری و در کل خبرنگار به دو دسته قانونی و غیر قانونی تقسیم شده. در حالیکه "خبر" قانونی و غیرقانونی ندارد و خبرنگار و عکاس هم کارش مشخص است. در جنگ عراق هم همین طور بود و نیروهای عراقی هم حواسشان به من بود که مشکلی برایم پیش نیاید ولی وقتی اخبار به قانونی و غیرقانونی تقسیم میشود خودسانسوری ناخودآگاه اتفاق میافتد. همه داشته های یک عکاس عکسهایش است و وقتی هیچ نهاد یا مرجعی امنیت عکاس را تضمین نمیکند، خیلی طبیعی است که عکاسان تمایلی به پوشش اتفاقات نداشته باشند چون نمیدانند چه آینده و اتفاقاتی در انتظارشان است. در مباحث فوتوژورنالیسم هم گفته میشود که عکاس و خبرنگار باید در سمتی باشند که نیروی شناخته شده وجود دارد اما این اتفاق و موضوع در ایران صدق نمیکند.
نورفتو: به عقیده شما اگر قرار باشد یک نهاد یا مرجع مسئولیت سلامت حرفه ای عکاسان را عهده دار باشد آن نهاد کجاست؟
در همه ادارات و نهادها یک چارت سازمانی وجود دارد به نام سلسله مراتب، مثلا اگر یک عکاس کارت عکاسی انجمن صنفی را داشته باشد و برای رسانه خاصی کار نکند مسئول امنیت او با انجمن صنفی است که او عضو آن شده و وکیل انجمن باید بتواند مشکلات اورا پیگیری کند، چرا که انجمن های صنفی به وجود آمده اند تا بتوانند حقوق اعضا را حمایت و پاسداری کنند. و اگر یک عکاس برای رسانه خاصی کار میکند مسئول امنیتش مدیران آن رسانه هستند. اما به طور کلی وقتی چیزی به نام انجمن صنفی وجود دارد، همانطورکه گفتم، آن انجمن موظف به احقاق حق اعضا خود است و مسئول پیگیری مطالبات شغلی و صنفی، به نظر من انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران باید بتواند تشخیص دهد در چه زمانی، حتی اگر گروهی از عکاسان مطبوعاتی مستقیما عضو آن نیستند، باید بدون تفکیک قائل شدن میان آنها، و برای احقاق حقوق صنفی، که به صورت کلی ادعای پیگیری مطالبات آن را دارد کاری انجام دهد. یعنی من عکاس چه برای رسانه کار کنم چه به صورت آزاد با کارت انجمن صنفی، اگر برایم مشکلی پیش بیاید مسئول رسیدگی به آن انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران است، اما متاسفانه این انجمن صنفی در ایران بسیار محتاط و ملاحظه کار عمل میکند و وارد این حوزه ها نمی شود. در حالیکه اگر قرار باشد یک انجمن فقط مسئول برگزاری جشن ها و مراسمات روز عکاسی و 10 روز با عکاسان و این قبیل برنامه ها باشد یا فقط به امور تسهیلاتی مثل ارائه طرح ترافیک، بیمه، و این دست مسائل عمل کند و فعال باشد که دیگر فایده ندارد، چون برای یک عکاس مطبوعاتی بیشتر از بیمه و طرح ترافیک و این قبیل موارد، امنیت وحمایت از امنیت شغلی ایشان مهم است، یعنی در روزهای سخت، امکان ثبت تاریخ کشورش را با پشت گرمی از قانونی که خبرنگار را مجاز به فعالیت خبری میکند، به صورت آزادانه و حرفه ای داشته باشد. متأسفانه این روزها خجالت میکشم بگویم عکاس مطبوعاتی هستم به این دلیل که حتی یک فریم عکس از اتفاقات این روزها ندارم. اتفاق بدتر اینکه در طول این سالها به جای اینکه شرایط به سمت بهتر شدن برای عکاسها برود به سمت محدودتر شدن رفته است. من که از سال 1376 مشغول به فعالیت در این حوزه شدم، به گذشته که نگاه میکنم، تا امروز هر سال محدودیت ها بیشتر شده است در حالیکه در سالهای گذشته هم مشابه اتفاقات امروز وجود داشت اما ما کما بیش میتوانستیم عکاسی کنیم، امروز اما اصلا فضا برای عکاسی وجود ندارد، و شخصیت مطبوعاتی تمامی ما به هیچ عنوان به رسمیت شناخته نشده. برای مثال باید به همکارم احمد حلبی ساز اشاره کنم که چندی پیش در خیابان ولی عصر تهران، هنگام پوشش تصویری نا آرامی های اخیر بازداشت شده.
تجمع دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به دستگیری هاشم آقاجری و حمایت از وی . دهه 80
آوارهای بخش مسکونی مناطق جنگ زده لبنان در جنگ 33 روزه با اسرائیل بعد از بمباران . 2006
حضور پرسنل آتش نشان و تیم های امداد و نجات در ریزش ساختمان فرسوده پلاسکو تهران . 1395
نورفتو: شما به عنوان عکاسی که سالهاست در این عرصه عکاسی خبری فعالیت دارید به شخصه چقدر در مورد عکاسی در این اوضاع پیگیر و مطالبه گر بودید؟
من در روز دوم اعتراضات برای اداره کل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد که مسئول عکاسان و خبرنگاران شاغل در رسانه های خارجی است نامه ارسال کردم و درخواست کردم بتوانیم مسائل این روزها را پوشش دهیم، چند سال پیش هم طرحی را به آن اداره کل تسلیم کردم که در آن راه کارهای حرفه ای و بر پایه استانداردهای بین المللی مطبوعاتی برای فعالیت حرفه ای در شرایط بحران ذکر شده بود. من به دلیل اینکه پاسخ نامه چند روز پیش من به اداره کل مطبوعات و رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به صورت تلفنی به من ابلاغ شد، به دلیل رعایت اخلاق حرفه ای امکان ذکر آن را در اینجا ندارم. ولی میدانم که نه من، هیچ یک از همکارانم نمیتوانیم با دوربین حرفه ای خود و کارت خبرنگاری معتبر خود، به محل تجمعات و اعتراضات برویم و اقدام به تهیه عکس و خبر کنیم، همچنین میدانم اگر هنگام کار توسط شخص یا اشخاصی دستگیر بشوم، مدتها طول خواهد کشید تا مشخص شود شخص یا نهاد دستگیر کننده چه کسی یا نهادی بوده، و از آن بدتر اینکه قطعا از نظر نهادهای نظامی، انتظامی و امنیتی، فعالیت من در چنین شرایطی ( طبق قانون نانوشته تقسیم بندی خبر به قانونی و غیر قانونی )غیر قانونی محسوب خواهد شد که واقعا برای من به عنوان فعال در حوزه رسانه، جای سؤال و تعجب دارد که البته هیچ وقت به پاسخ آن نرسیده ام، کما اینکه پرسیده ام و بی پاسخ مانده ام. خب در چنین شرایطی چه طوریک عکاس جرات میکند برود و عکاسی کند؟
در عکاسی بحران عبارتی وجود دارد و آن هم اینکه میگویند عکاسی بحران بر روی یک لبه تیغ است که یک طرفش شجاعت است طرف دیگرش حماقت. یک عکاس فرق بین دو را درک کند، عده ای هم میگویند عکاسی بحران دو رو دارد، ترس و محافظت. در موقعیت فعلی ماعکاسان در واقع در حال مخافظت از خود هستیم اما از طرفی هم خجالت زده ایم که عنوان عکاس خبری را یدک میکشیم در حالیکه درتکمیل شدن تاریخ تصویری کشورمان نقشی نداشتیم. همه ما با عواقب عکاسی در این شرایط آشنا و بگیر و بنندها هستیم اما مسئله بغرنج دیگری که وجود دارد این است که من با مدیران انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی حرف زدم و از آنها خواستم یک جلسه ای ترتیب بدهند و راهکاری برای این اوضاع پیدا کنند، آنها پاسخ دادند که نامه را خطاب به معاونت مطبوعاتی ارسال کردند اما آقای مهدی پورمعاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت ارشاد هیچ جوابی نداده و تکلیف مشخص نیست که چه باید بکنیم و من مطمئنم جلسه ای که گفتند میگذاریم هیچ وقت برگزار نمیشود چون ظاهرا برایشان در اولویت نیست، و ظاهرا بازهم قرار است تمام این مشکلات موکول شوند به روزی در رویداد ده روز با عکاسان که مجدد روضه هزار بار خوانده شده همیشگی را با دهان خودمان برای گوش های خودمان بخوانیم و در رثای سختی این حرفه گریه کنیم وازفردای آن روز، روزازنو و روزی ازنو.
نورفتو: فارغ از لزوم حضور یک نهاد یا مرجع، به نظر می آید عکاسان خبری هم به حالت منفعلانه ای رسیدند و محافظه کاری زیاد باعث شده که کلا قید کارکردن در این عرصه را بزنند.
بله این موضوع هم متاسفانه وجود دارد؛ درباره اتفاقی مثل سیل امامزاده داوود من با یکی از همکاران تماس گرفتم و از او پرسیدم آیا برای پوشش خبر سیل به محل میرود؟ ولی ملاحظات مختلفی داشت، مانند وجود خطرهای طبیعی در مسیر. در دوره کرونا هم همین طور،عکسهای زیادی از این اوضاع گرفته نشد یا به صورت کامل به آن پرداخته نشد. متأسفانه در خیلی از مواقع عکاسی مطبوعاتی ایران تبدیل به شوآف برای گروهی از عکاسان شده، یا محلی برای ایجاد رزومه و پول درآوردن، البته قبول دارم که باید از عکاسی پول درآورد وعکاسی که پول درنیاورد، رسما عکاس حرفه ای به حساب نمی آید، ولی پول درآوردن نه به هر قیمتی. وگرنه اینکه کرونا ممکن است عکاس را آلوده کند. (همانطور که برای من هم پیش آمد)، اینکه نیروها میگیرند، میبرند، و در کل وجود خطر در این ژانر از عکاسی، بخش جدایی ناپذیر این شغل است و همیشه وجود داشته که عکاسان باید بتوانند با ورود به کار گروهی و رعایت کار جمعی، آن را به حداقل برسانند، ولی متاسفانه بیشتر همکاران، همراه نیستند و برخی هم ترجیح میدهند به صورت انفرادی اقدام کنند که خوب نتیجه اش هم مشخص است و نتیجه میشود اینکه در حال حاضر دو نفر از همکارانمان در بند هستند. یا مثلا انجمن لازم است که خطاب به وزارت ارشاد نامه بزند که اگر پاسخ واضحی در این باره ندهند، ماعکاسان به صورت گروهی و با دوربین های حرفه ای و با کارت های خبری معتبری که از سوی نهادهای نظارتی صادر شده به محل اعزام می شویم تا به وظیفه حرفه ای خود عمل کنیم. شرایط فعلی از نظر من مثل شرایط جنگی است و در شرایط جنگی کار انفرادی معنی نمیدهد و کار گروهی اولین اصل در حفظ سلامت و امنیت عکاسان مطبوعاتی است، اگر فرد به هر دلیل به صورت فردی عازم محل درگیری یا اعتراضات شود، قطعا صدمه خواهد دید. سوال من این است که در مورد اعتراضات اخیر، انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران که اتفاقا آقای قاسمی که پیش از این با ایشان گفتگو کردید هم عضو این انجمن هستند در این شرایط چه کرده اند؟ یکبار در مراسم 10 روز با عکاسان، من به جای سوال پرسیدن رفتم یکسری صحبت کردم و پرسیدم مسئولان رده اول که الان باید اینجا باشند و در مقابل مشکلات مطرح شده پاسخگو باشند کجا هستند؟ آقایان گفتند آنها نمی آیند، و خب حرف من این است، اگر انها نمی آیند و نمیخواهند حرفهای ما را بشنوند، چرا ما باید هر دفعه دور همجمع شویم و حرفهای تکراری بزنیم. واقعا من نمیدانم در آینده چطور عکاسان خبری فعلی که ما هستیم میتوانیم در چشم عکاسان پیشکسوتی مثل آقای شاندیز و صیاد نگاه کنیم و بگوییم، ما عکاس مطبوعاتی هستیم. یک تعداد عکس تهیه شده با موبایل و تک فریم وپراکنده که نمیتواند داستان برهه ای از تاریخ این کشور را تعریف کند. عکاس باید بتواند و اجازه داشته باشد در امنیت (امنیت به معنی به رسمیت شناخته شدن)، داستان هر دو طرف معترض و مقابل معترض را بیان کند. چقدر ما تصاویر بعد از یک اعتراض را در یک میدان یا خیابان میبینیم؟ چقدر زندگی روزمره ای که متفاوت شده از ساعات آرام شهر را پس از یک درگیری یا اعتراض میبینیم؟ اینها رامن نباید بگویم، وظیفه نهادی صنفی مانند انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران است.
خوشحالی مردم عراق از آزادی شهر فلوجه از گروه تروریستی داعش . 2016
نورفتو: ظاهرا شما نقدی هم به سخنان مهدی قاسمی در خصوص کار در رسانه های خارجی داشتید نقدتان را بفرمایید.
بله صحبتهای آقای قاسمی درباره عکاسانی که با مطبوعات خارجی کار میکنند به نوعی شخصیت حرفهای افرادی مثل من که با آژانسهای خبری خارجی کار میکنیم را زیر سوال میبرد چون رویه کار با رسانه های خارجی اصلا اینطور نیست و اتفاقا کار در رسانه های خارجی به این شکل است که محفوظ نگه داشتن منبع خبر یک اصل حرفه ای و اساسی است و از هرچیزی مهمتر است، و به هیچ قیمتی این قانون زیرپا گذاشته نمیشود؛ حفظ امنیت عکاسان و دفتر رسانه خارجی در یک کشور دیگر مهم ترین اولویت برای یک رسانه خارجی است. خبرگزاری رویترز که من برایش کار میکردم اصطلاحی دارد،یک عکاس خوب زنده هزار عکس خوب میگیرد و یک عکاس خوب مرده یک عکس خوب، رسانه ای مثل رویترز به هیچ وجه امنیت دفتر ونیروهایش و همچنین منابع خبری اش را به خطر نمی اندازد حتی اگر به قیمت باطل شدن مجوزش در آن کشور باشد. این موضوع به هیچ وجه درست نیست که بگوییم فلان خبرگزاری خارجی عکس، فیلم یا خبر را از فردی میخرد و نامش را عنوان نمیکند، ولی در صورت فشارمراجع بالادستی، مجبور است نام او را به آنها اطلاع دهد. البته تا وقتی من با رویترز کار میکردم و حتی در زمان نا آرامی های پس ازانتخابات ۱۳۸۸، شاهد فشار از هیچ نهادی برای نام بردن نام افرادی که از آنها متریال خبر تهیه میکردیم وجود نداشت. البته این نکته راذکر کنم که موظف بودیم متریال خبر را (متریال خبر در بحث من یعنی عکس) از منابع قانونی مانند رسانه های داخلی تهیه کنیم. اما این روزها که تهیه عکس برای اخبار روز از رسانه های داخلی که عملا در پوشش اخبار اعتراضات و نا آرامی ها منفعل هستند، سخت یاغیر ممکن شده، عمل تهیه عکس، شکلی متفاوت به خود گرفته، برای مثال میتوانم به خبرگزری آسوشیتدپرس (AP) اشاره کنم که برای حفظ امنیت پرسنل خود، هیچ عکسی را از طریق دفتر تهران تهیه نمیکند. اگر به کپشن (زیرنویس) عکس هایی که از اعتراضات اخیر روی خط خبری (AP) قرار گرفته دقت کنید با یک جمله تذکری مواجه میشوید که بیان کرده. این عکس توسط عکاسی که در استخدام آسوشیتدپرس نیست و توسط (AP) در خارج از ایران تهیه شده است. به نظر من صحبت دوست عزیزم جناب آقای مهدی قاسمی درباره شیوه کار کردن رسانه های خارجی، کمی از سرناآگاهی بوده، یا شاید ایشان نتوانسته اند صورت درست این فرایند را توضیح دهند.
نورفتو: به عنوان سوال پایانی اینکه چرا رسانه های داخلی حاضر نیستند عکاسان خود برای حضور در این اعتراضات و اتفاقات آفیش کنند؟
ما در ایران رسانه مستقل نداریم و همه رسانه ها دارای بودجه دولتی هستند بنابراین باید رفتاری نشان دهند که مطابق میل تأمین کننده بودجه باشد و همانطور که انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی تبدیل به یک ادارهای شده که به اموری مثل بیمه و طرح ترافیک واینهابسنده میکند، رسانه ها ترجیح میدهند موقعیت خودشان را به خطر نیندازند. به صورت حرفه ای یک عکاس یا خبرنگار باید صد در صد بی طرف و استقلال شخصیتی داشته باشد طوریکه وقتی وارد یک اتفاق میشود انگار از مریخ آمده و هیچ پیش زمینه ذهنی نسبت به آن رویداد به خصوص ندارد، اما متاسفانه در دنیای امروز اینگونه نیست. در پایان میتوانم بگویم، ما عکاس هستیم، عکاس مطبوعاتی، باید بتوانیم همانگونه که همکارانمان در اکثر کشورها به ثبت خبر پیش رومی پردازند، روزگارمان را ثبت درست، صادقانه و بی طرفانه کنیم. تاریخ مصور ایران عزیزمان نیازمند زبان های بی طرف و نگاه های داستانگویی است که ابزار آن در دستان افراد حرفه ای است. حیف است که بخشی از تاریخ کشورم با دوربین گوشی های موبایل و به صورت گفتمانی ناقص و پراکنده و غیر حرفه ای تعریف شود.
وقوع زلزله و حضور مردم برای آواربرداری و امداد و نجات در مناطق زلزله زده ترکیه . 2012
مراسم عزاداری و تدفین در آرامگاه شهر فیروزکوه (تهران) در پی وقوع سیل و تخریب منازل . 1401
منبع خبر : سارا فرجی / نورفتو